شطحيات

 

 

 

از جمله موارد جنجال برانگيز كه در مورد صوفيان مطرح شده و بدان جهت مورد اعتراض و طعن قرار گرفته اند موضوع شطحيات است.شطح و جمع آن شطحيات، به معناي حركت كردن و سرريز شدن است و منظورمطالبى است كه صوفیان هنگام وجد و غلبه حال و سكر و غلبات ، مغاير امور شرع و آئين گویند؛ کلماتی که در وقت مستی و ذوق از بعضی واصلین در غلبه حال و بى خودى صادر می‌ شود كه گاهى كفر مى باشد، مانند «انا الحق» [من خدايم] گفتن حسین بن منصور حلاج، و «لیس فی جبتى سوی الله» گفتن جنيد [يعنى در لباس و پوشينه من جز خدا نيست] و «سبحانی ما اعظم شانی»گفتن بايزيد[يعنى منزه هستم من و چه عظيم است شأن و رتبه من] (از غیاث اللغات).نخستین نمونه‌ های شطح را در سخنان صوفیان سده‌ دوم هجری چون ابراهیم ادهم و رابعه‌ بصری می‌ توان یافت. ولی در کلام بایزید بسطامی، شطحیات صوفیانه رنگ بسیار تند یافت؛ چنان‌که حتی شبلی و حلاّج هم سخنانشان، تندتر و بی‌ پرواتر از بایزید نبود؛ هر چند حلاّج جانش را بر سر همین شطحیات خویش نهاد؛ اما به‌هرحال شطحیات صوفیه با نام بایزید پیوند و ارتباطی خاص یافت. 
 
علاوه‌ بر بایزید و حلاّج صوفیان دیگری نيز به گفتن شطحیّات معروف‌ شده اند؛ همچون ابونصر سراج طوسی، احمد غزالی، سهل تستری ، الواسطی، ابوبکر شبلی، ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابی‌الخیر، ابوحامد غزالی، ابن‌عربی، بوعلی حریری، ابن‌سبعین، عفیف تلمسانی و از سویی شاعرانی چون سنایی، عطار، مولوی، عراقی، حافظ، نعمت‌الله ولی و جامی نیز در شعرهای خود گاهى سخنان شطح‌ آمیز می‌ گنجاندند. مثلا شاه نعمت‌الله ولی گويد:  گر کسی در هوای جنت هست / جنت و حور در هوای من است!/ وصل و هجران که عاشقان گویند / از فنای من و بقای من است.ملاصدرا در کتاب کسر اصنام الجاهلیه در مورد شطح چنین گفته: شطح به دو گونه از سخنان که از این گروه (صوفیه) شنیده می‌شود، اطلاق می‌ گردد:یکی ادعاهای بلند پروازانه که درباره عشق با خدا و وصال او کنند، به‌طوری‌ که گویا آنان را از پرداختن به اعمال ظاهری و عبادات بدنی بی نیاز کرده است، تا جایی که بعضی مدعی اتحاد و رفع حجاب‌ ها شوند و اینکه او (خداوند) را حضوراً می‌بینند و با او سخن می گویند و اظهار مى دارند:”چنین دیدم” و “به ما چنین گفته شد”…این گونه سخنان، عوام را زیان بخش تر از زهرهای قتاله است که تنها بدن را می‌ میراند اما اين ها روح را مى ميراند…
 
ملا صدرا ادامه مى دهد:گونه دوم  از شطحیات سخنانی بی مغز و بى معنی است با ظاهری فریبا و عباراتی مطنطن که در پس آنها چیزی نهفته نباشد جز اینکه دلها را به تشویش افکنند و عقل‌ ها را به دهشت اندازند و ذهن‌ها را گیج سازند و یا تفسیر‌هایی برای آنها کنند که نه مقصود از آن سخنان بوده است و نه گوینده چنین اراده کرده است، مگر اینکه سخنان را تنها عقل و خیال درهم و پریشان او ساخته است.هوشیار بودن در برابر این فریبکاری‌ ها واجب است، چه شر اینها از شر شیاطین برای دین بیشتر باشد، چون شیاطین هم به‌ وسیله چنین کسان،دین را از دل مسلمانان بیرون سازند. پس ای مسکین از همنشینی این چنین نادانان دور باش که خود را به رهروان و زاهدان مانند کرده‌ اند درصورتی‌ که از معرفت و یقین ،آنان بی بهره واز عقل و دین تهی می‌ باشند (صدرالدین محمد شیرازی، عرفان و عارف نمایان، ترجمه کسر اصنام الجاهلیه، مترجم محمد بیدارفر/٥٧-٦٠)…
 
از نظر كارشناسان اين عرصه، شطحیاتی که از عرفا سر می زند به فرض كه حاصل جذبه هاى آنان باشد،دلالت بر نقصان وجودی آن ها می کند كه به چنين مطالب سخيفى مى انجامد و شاهدش ائمه دین و حضرات معصومین علیهم السلام هستند، با این که در اوج کمال و معرفت نسبت به حق تعالی بودند ولی هرگز شطحیاتی مانند “انا الحق”، “لیس فی جبتی غیر الله” و … از آن بزرگواران صادر نشده است؛و اين دلیل است بر عظمت و سعه وجودی پیغمبر و آلش و همه سفرای الهی که با آن همه مقامات علمی و رؤیت ملکوت و قدرت تصرف بر ماده کائنات، و ولايت تكوينى و تشريعى یک جمله شطح از آن ها دیده نشده است بلكه در كلمات و ادعيه شان جز عبوديت و فقر و اظهار كوچكى و عجز چيزي مشاهده نگرديد و نشانه اش فقرات دعاي كميل از ساحت قدسى اميرالمومنين و امام الموحدين علي بن ابى طالب سلام الله عليه است و نيز ساير ادعيه مأثوره كه در متون حديثى و دعائى ثبت و ضبط است…
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *