نگاه جهانى

 

 

 

 
انسان معارفى به پيروي از قرآن، خود را متعلق به عقيده اش مى داند و عقيده اش مربوط به سرزمين خاصى نيست و جهانى است:”نیست این [قرآن]مگر یك تذكر و بیدارباش برای تمام جهانیان”١؛ و “تو را نفرستادیم مگر آنكه برای همه مردم بشارت دهنده و بازدارنده باشی”٢؛ و “ای مردم، من فرستاده ی خدایم براي همه شما”٣. در قرآن هيچ آيه اى كه نشان دهد،اين دين منحصراً براي اعراب يا قوميت ديگرى باشد،وجود ندارد.خطاب ها گاهى به مومنين است (با يٰا أيّهَا الذين آمنوا)كه مى توانند صاحب هر مليتي باشند و گاهى هم خطاب به همه مردم(با يٰا أيّها الناس) كه تمام مردم جهان را در بر مى گيرد. تاريخ هم نشان داده است كه غیر از همان یكی دو قرن اول هیچ گاه حجاز بزرگترین مركز اسلامی نبوده است، بلكه از آن تاریخ به بعد همیشه حوزه های بزرگ اسلامی در مصر و بغداد و نیشابور و ماوراء النهر و مراكز دیگر تشكیل می شد و همیشه ملت های غیرعرب پرچمداران اسلام بوده اند…
 
از نظر اسلام قوم عرب و غیر عرب از نظر قبول یا رد اسلام، مساوی هستند بلكه حتی عربها به خاطر بی اعتنایی هایی كه به اسلام می كردند كراراً مورد سرزنش واقع شدند كه براي مسلمان شدنتان منّتى بر اسلام نگذاريد بلكه اين اسلام است كه بر شما منّت دارد كه شما را از جهالت دوران جاهليت نجات بخشيد؛ و نيز به آنها گوشزد مى نمايد كه  آنها چه ایمان بیاورند و چه نیاورند، این دین پیشرفت خواهد كرد زیرا اسلام دینی نیست كه تنها برای قوم مخصوصی آمده باشد:”اگر اینان (اعراب) به قرآن كافر شوند، همانا ما كسانی را خواهیم گمارد كه قدرش را بدانند و به آن مؤمن باشند”٤؛و “اگر خدا بخواهد شما را می برد و دیگران را به جای شما می آورد، خداوند بر هر چیزی تواناست”٥؛ و “اگر شما به قرآن پشت كنید، گروهی دیگر را به جای شما خواهد آورد كه مانند شما نباشند”٦؛ امام باقر(ع)فرمود:”منظور از قوم دیگر، موالی (ایرانیان) هستند”٧ و امام صادق(ع):”این امر، یعنی پشت كردن مردم عرب بر قرآن، تحقق پیدا كرد و خداوند به جای آنها موالی (یعنی ایرانیان) را فرستاده و آنها از جان و دل اسلام را پذیرفتند”٨…
 
در مقابل ملى گرائى(ناسیونالیسم)،جهان گرائى(انترناسیونالیسم)است که قضایا را با مقیاس جهانی می نگرد و احساسات ناسیونالیستی را محکوم می کند؛ اما اسلام ملى گرائي را محکوم نمی کند بلکه جنبه منفی آن را محکوم می نمايد، در عين آنكه همه جهان را وطن ايمانى مى شمرد؛ زيرا در انديشه اسلامى،ملیت و قومیت به معنایی که امروز میان مردم مصطلح است (كه افراد را تحت عنوان ملیت های مختلف از یکدیگر جدا می کند و روابط خصمانه ای میان آنها به وجود می آورد و حقوق واقعی دیگران نادیده گرفته می شود) هیچ اعتباری ندارد.اين دين به همه ملت ها و اقوام مختلف جهان با یک چشم نگاه می کند و از آغاز نیز دعوتش به ملت و قوم مخصوص اختصاص نداشته بلکه می کوشیده که با وسایل مختلف ریشه ملت پرستی و تفاخرات قومی را از بیخ و بن بر کند؛ و اين اختصاص به اسلام هم ندارد و همه ی ادیان بزرگ جهان، آن اندازه كه در سرزمین های دیگر مورد استقبال قرار گرفته اند در سرزمین اصلی كه از آنجا ظهور كرده اند مورد استقبال قرار نگرفته اند؛لذا نگاه،نگاه جهانى است نه نگاه ملّى…
 
تكثر در اين نگاه كاملاً پذيرفته شده است.اميرمومنان (ع)به مالك اشتر مى فرمايد مردم يا همدين تو هستند كه برادر ايماني تو هستند يا مشابه تو در آفرينش اند كه در انسانيت با تو شريك هستند،پس حقوق همه آنها را رعايت كن و مباد كه هريك را از حقوق شان محروم سازى٩.دغدغه هدايت همه انسان ها، انسان معارفي را وامى دارد كه هرطور مى تواند انسان هاي ديگر را در هر كجاي اين جهان كه باشند، به راه خدا رهنمون شود. آموزش زبان ديگر ملت ها براي گشودن راه ارتباطي، تجهيز به دانش حضور در فضاي مجازي،مهاجرت به مناطق ديگر براي ارتباط و گفتمان سازى و هدايت،استفاده از رسانه هاى مختلف و امواج ماهواره اى براي رساندن پيام و تبيين باورها و رفع شبهات و خلاصه هرگونه اقدامى كه به راهيابى و هدايت بيانجامد، انديشه انسان معارفي را مشغول ساخته و براي آشناكردن و پيوند انسان ها با امام خوبي ها و موعود همه انبياء و اولياء يعنى حضرت بقية الله(عجّل الله فرجه)، سر از پا نمى شناسد…
————
١. تكوير/٢٧.   ٢.سبأ/٢٨.      ٣.اعراف/١٥٨.  ٤. انعام/٥٩.    ٥.نساء/١٣٣.  ٦.محمد(ص)/٣٨.  ٧.
تكویر/27.   ٧و٨.مجمع البیان١٦٤/٩.   ٩. نهج البلاغه،نامه٥٣.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *