سرمايه عقل

 

 

 

تمام پيشرفت هاي بشر،مرهون “عقل” اوست ! عقل، مایه تمایز انسان از سایر موجودات است ؛ از هرگونه سخن، اعتقاد و یا رفتار انسان که منطبق بر عقل نباشد، نکوهش و از هر گفتار و رفتار عقلانی او، ستایش می شود.میراث عظیم علمی و فرهنگی بشر حاصل این عقل خدادادی است.بر پایه همین عقل است که مباحثه ها و گفت وگوها و تعاملات فكري شكل مى گيرد و انديشه برتر پديد مى آيد. عقل، نورى است كه در پرتو آن،جان آدمى به فهم و علم و درك درست از ماهيت امور و وقايع مى رسد؛چنانكه در پرتو نور است كه شما اشياء و وضعيت يك محل و اشياء و آثار به جا مانده از كسانى كه در آن محل بودند و كاري را انجام دادند،كشف مى كنيد. تمام امر و نهى ها، تكليف ها، تشويق ها، تنبيه ها، مجازات ها، دائرمدار وجود عقل در انسان هاست.هيچكس ،فاقدان عقل و مجانين را چوب نمى زند يا سرزنش نمى كند يا مدال نمى دهد! انسان،به عقل،انسان است و هنگامى كه پس از دوران كودكي به تميز عقلي رسيد به شرف تكليف و مسئوليت پذيري نائل مى آيد… 
 
روي سخن دين با انسان عاقل است. قرآن،صدها بار مشتقات واژه عقل و مترادفات آن را به كار برده و دعوت به تعقل و تدبر و تفكر نموده و اولواالالباب(صاحبان خِرَد) را ستوده است.در روایات نيز بیش از آنچه تصور شود به گوهر عقل و خرد بها داده شده و به عنوان اساس دین، بزرگترین غنا، برترین سرمایه، راهوارترین مرکب، بهترین دوست، و بالاخره معیار و میزان براى تَقَّرب الى الله و کسب پاداش معرفى گردیده است.پيامبراكرم(ص) فرمود: “اساس موجودیت انسان عقل او است، و آن کس که عقل ندارد، دین ندارد!”١؛و نيز:”انسان ممکن است اهل جهاد و نماز و روزه و از امر کنندگان به معروف و نهى کنندگان از منکر باشد، امّا روز قیامت تنها به اندازه عقل اش به او پاداش داده مى شود!”٢؛و نيز: “براى هر چیز ابزار و وسایلى است و ابزار و وسایل مؤمن عقل است، و براى هر چیز مرکبى است و مرکب راهوار انسان عقل است”٣.اميرمومنان(ع) فرمود:”هیچ بى نیازى همچون عقل و هیچ فقرى همچون جهل نيست”٤. و نيز:”خداوند متعال مردم را به مقدار عقلى که در دنیا به آنها داده است ، حسابرسي مى كند”٥.
 
گفته شد كه عقل، ويژگى روشنگرى و هدايت و آگاهى بخشى دارد؛ عقل، زمينه را براي انتخاب صحيح انسان و گزينش راه درست آماده مى كند، اما گاهى انسان به خاطر غلبه هواى نفس،پيشنهاد عقل را نمى پذيرد و راه نادرست را مى پيمايد.در اين حالت، غلطيدن او به مهلكه و گناه، به خاطر نبودن عقل در او نيست، بلكه بخاطر عدم اجابت حكم عقل است. عالمان و هوشمنداني را سراغ داريم كه از عقل بالايي برخوردارند اما در دام دنيا و شياطين اسير شده و با كشفيات خود موجب كشتار هزاران انسان يا جنايات فراوان شده اند؛ مسلماً اگر به هشدارهاي عقل خود عمل مى كردند،چنين اقداماتى را انجام نمى دادند.دزدي و تجاوز و اختلاس و تصرف مال يتيم و ضرر به همنوع و حرام خوارى و…در نزد عقل هر انسانى محكوم است اما سوگمندانه مى بينيم عاقلانى كه به رهنمود عقل شان گوش نسپردند،مرتكب اين جرم ها مى شوند و حقوق همنوعان خويش را زيرپا مى گذارند و پرده بر نور عقل خويش مى نهند و ددر ظلمت هواي نفس هر قبيحى را مرتكب مى شوند…
 
 عقل مدعى نيست كه نورش مى تواند همه تاريكي ها را روشن كند،اما مدعي است اين هنر را دارد كه در جاهايي كه توانش محدود است يا از دايره فهم او بيرون است،شما را به مطمئن ترين كارشناس معرفي مى كند؛همانند كاري كه در مورد ارجاع شما به راهنمايان الاهى و پيامبران انجام مى دهد.هنر عقل ،رساندن شما به پيشگاه انبياء است كه  از طريق آنان، سوالات خود را كه عقل قادر به پاسخ آنها نبود را بشنويد.مثلاً در دو حوزه عقائد و احکام، بعضى مسائل، فوق عقل می باشند و عقل گرچه مخالفتی با آنها ندارد، اما به کنه آنها نیز نمی رسد و نمی تواند آنها را فهم کند؛ مثل فلسفه بعضى احکام و یا مباحث مربوط به جزئیات معاد و عوالم پيشين و برزخ و اسماء و صفات الاهى و سرّ قَدَر و حكمت خلقت بعضي موجودات و از اين نوع پرسش ها كه در اين امور شما را به ديگر نورافكن و راهنما و حجت الاهى يعنى پيشوايان دين مى برد تا از علوم وهبي و الاهى آنها پاسخ ها را بشنويد و عالم شويد. عقل با اين هنر خود،انسان را به بهترين راه كه شاهراه هدايت و نجات است رهنمون مى شود… 
—————–
١.بحارالانوار٩٤/١.    ٢.مجمع البيان٣٢٤/١٠.  ٣.بحارالانوار٩٥/١.  ٤.نهج البلاغه،حكمت٥٤.   ٥.بحارالانوار١٠٦/١.
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *