تسليم خدا

 

 

انسان معارفى،تسليم خداست و آنچه را خالقش براي او تشريع نموده بدون چون و چرا، اجرا مى كند چون يقين دارد كسى مهربان تر از خالق نيست و هرچه آن مهربان براى او پسنديده ، بهترين براي اوست:يكى درد و يكى درمان پسندد/ يكي وصل و يكي هجران پسندد/من از درمان و درد و وصل و هجران/پسندم آنچه را جانان پسندد!  وقتى يقين كرديم كه پيامبرى حقيقتاً از سوى خداست، آنچه به وحى از خدايش دريافت كرده،بر ديده تسليم مى گذاريم:” آنچه پيامبر براى شما آورده، بگيريد و آنچه شما را از آن بازداشته، ترك نماييد”١. اصولاً جوهر دين تسليم در برابر خداست و دين الاهى از آغاز تا پايان يكي بيش نيست و آن اسلام است(إِنَ‌ الدِّينَ‌ عِنْدَ اللَّهِ‌ الْإِسْلاَمُ‌)٢. ابراهيم نيز بر اين دين بود:”کدام دين بهتر از آن است که شخص خودش را تسليم حکم خدا کند و نيکوکار هم باشد و از آيين پاک و معتدل ابراهيم پيروى نمايد”٣.پيامبراكرم(ص)نيز اهل كتاب را به تسليم در برابر همين دين فراخواند:”به اهل کتاب بگو بياييد در يک سخن مشترک با هم همکارى کنيم:جز خدا را عبادت نکنيم و شريکى برايش قرار ندهيم و بعضى از ما بعض ديگر را ارباب قرار ندهد؛ اگر سرپيچى کردند به ايشان بگو: پس گواه باشيد ما تسليم حق هستيم”٤.

دعاي ابراهيم و اسماعيل هم اين بود:”پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود گردان و از فرزندان ما نيز امتى را مسلمان قرار ده”٥؛ لذا قرآن به اهل كتاب كه خود را تابع ابراهيم مى شمردند مى فرمايد: ” (اين اسلام)،همان آيين پدر شما ابراهيم است؛ اوست که پيش تر شما را مسلمان (تسليم شونده) ناميده است و در اين دوره نيز چنين است تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد، پس نماز بر پا داريد و زكات بپردازيد و به خدا تمسّك جوييد، كه او مولا و سرپرست شماست، پس چه خوب سرپرستى است و چه خوب ياورى. “٦. پس اسلام،دين توحيدى ابراهيمى است و هركه خود را به ابراهيم منسوب مى كند بايد از اين دين تبعيت كند و در برابر دستورات آن تسليم باشد لذا جز اين دين از كسى پذيرفته نيست:”هركس غير از اسلام،دينى برگزيند،از او پذيرفته نمى شود”٧.

معناي تسلیم بودن در برابر خداوند،تسليم تكوينى نيست زيرا همه موجودات از جمله انسان -چه مومن و چه كافر- تسليم اراده تكوينى خدا در خلقت و آفرينش خويش هستند؛بلكه منظور تسليم تشريعى است؛ يعنى در مقابل اوامر و نواهى الهى -هر چه باشد ولو با طبع و میل او ناسازگار – تسلیم محنض باشد.انسان ها با پذيرش دین اسلام كه  مطابق فطرت و عقل سلیم است، سایر ادیان و انبیا را نیز تصدیق مى ‏کنند و تسلیم محض خداوند گشته و به صراط مستقیم الاهى گام مى‏ نهند٨.مراحل اين تسليم با گفتن شهادتین آغاز مى شود و با انجام فرائض و اجتناب از محارم شكل مى گيرد و به ايمان قلبي مى انجامد. بدين گونه مسلمان  خود را مملوک حق تعالى و حق تعالى را مالک تام خود مى ‏بیند و رضاى او را بر رضاى خود بر مى ‏گزیند و همان را مى ‏پسندد که جانان پسندد. قرآن عدم تسليم اهل كتاب را ناشى از ظلم و ستم و حسد معرفى نموده که در میان آنها بود و اجازه نمی داد پیامبر را بپذیرند و با تعبير “بغياً بينهم” از آن ياد مى نمايد٩.

اين تسليم از جنس تسليم به پزشك حاذق و راهنماى مجرّب و كارشناس ماهر است كه انسان با آرامش ،تجويز آنها را عمل مى كند و كيست عالم تر و مهربان تر از خدا؟! :اي خوش آنكس كه به دربار خدا شد/ همه تسليم و رضا شد/گرو مهر خدا شد/گهر بحر صفا شد/مه و خورشيد نظر شد/به كرم بحر گهر شد/به روش باد صبا شد.وقتى راهنمايان الاهى راهبر تو هستند ،تسليم آنان شو و از هيچ خطرى مهراس:چون تو را نوح است كشتيبان،ز طوفان غم مخور! خودت را به دين بسپار و مگو كه سرانجامم چيست كه خداوند تو را به بهترين شكل به سعادت دنيا و آخرت هدايت خواهد نمود:پای در دامان تسلیم و رضا باید کشید/در محيط بيكران دست از شنا بايد كشيد/نيست جز تسليم كشتيبان،رهى/خويش را در طاعت آن ناخدا بايد كشيد…آنان كه دستور خدا و پيامبرش در غدير خم را نپذيرفتند و از پذيرش ولايت و امامت اميرمومنان(ع) سرپيچى نمودند و تسليم حق نشدند، شرط تسليم در برابر اوامر خدا را به جا نياوردند…

———

١.حشر/٥٩.   ٢.آل عمرن/١٩.   ٣.نساء/١٢٥.  ٤.آل عمران/٦٤.  ٥.بقره/١٢٨.   ٦.حج/٧٦.  ٧. آل عمران/٨٥.   ٨.انعام/١٥٣؛مائده/١٥-١٩.   ٩.آل عمران/١٩.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *