علم يا دين؟

 

 

خيلي به مقالات علمى علاقمند بود و مى خواند و دوسه مجله علمى را هم مشترك شده بود؛احساس كردم تازگى ها به مباحث كلاس معارف هم دل نمى دهد.فهميدم مشكلى دارد، بحث را كشاندم به رابطه علم و دين تا نطقش باز شود؛گفتم: رامين،فكر نمى كنى با اين پيشرفت هاي محيرالعقول علمى به خصوص در يك قرن اخير كه در همه زمينه ها گره گشائى كرده ديگر بايد با دين خداحافظي كرد؟! گفت: بله! زيرا علم در همه عرصه ها حضور پيدا كرده و مى توان جواب همه سوالاتى كه از دين مى پرسيديم از علم بپرسيم و علم جواب متقن مى دهد؛چه در علوم تجربي و چه در علوم انسانى.فهميدم او هم مشكل بسياري از جوانان را پيدا كرده كه گمان مى كنند علم و دين در تضاد با يكديگرند و علم مى تواند جايگزين دين شود.گفتم:رامين جان اين برداشت تو جديد نيست و قبلاً بسياري اين شبهه را مطرح كردند و پاسخش هم داده شده علم و دين مكمل يكديگرند نه دشمن هم. خدائى كه انسان را آفريده به او عقل داده كه با تلاش و جستجو،اسرار هستى را كشف كند؛بدون عقل كدام كشف علمى انجام مى شود؟خود خدا مردم را به سوي علم فرستاده و خواسته در آفرينش آسمان و زمين و آنچه بين آنهاست،تفكر كنند؛علم و دين هرگز در تضاد نيستند كه بتوان يكى را انتخاب و ديگرى را ناديده گرفت…

محمد گفت:مى توانستى اين را هم بگوئى كه انديشه تعارض دين و علم ، زائيده غرب است و به زمان قرون وسطي باز مى گردد كه اصحاب كليسا با دانشمندان سر ستيز داشتند و بسيارى از دانشمندان را يا مى كشتند يا زندان مى كردند يا مثل گاليله مجبور به توبه مى نمودند.اما در اسلام كه علم جوئى را فريضه دانسته و مقام عالمان را رفيع شمرده و بيشترين تاكيد قران بر علم و تفكر و فهم و تدبر و تفقه است و در عمل نيز مسلمانان پيشتاز در علم بوده و شش قرن رهبري علمى جهان را در دست داشتند،هرگز بين علم و دين تعارض زيده نشده و دانشمندان، ریاضی‌ دانان، طبیعت‌ شناسان ، پزشکان، شیمی‌دانان و جغرافی‌ دانان بزرگی چون جابرین حیان، خوارزمی، رازی، مسعودی، بیرونی، ابوالوفا، خیام، ابن سینا، خواجه نصیر، ابن رشد ، ابن طفیل و هزاران چون اينان پرورانده و علم و عالم هماره سر بر آستان دين داشته اند بر خلاف غرب در سده هاى اخير كه مسير خود را از كليسا جدا كردند و به اصطلاح علم ، در تعارض با دين و سكولار شد و اين انديشه چون به شرق رسيد،گمان بردند اسلام هم چون غرب با علم در تعارض است…

هادى گفت: بستر علم  تجربي منحصراً محدوده پديده هاست ،آن هم پديده هائى كه بتواند در دسترس مطالعه و تجربه و آزمايش او قرار بگيرد،بيرون از آن در قلمرو تبيين وحى و دين الاهى است. ذهن انسان داده های حسی را به شیوه ای مشخص ضبط و به یکدیگر ربط می دهد اما آنچه از محور زمان و زمانیات فراتر است، قابل ادراک حسی نیست و کل جهان براي بشر ، دسترس ناپذیر است و تجربه بردار نیست و اين بخش توسط وحى تبيين و ارائه مى گردد؛موضوعاتى مانند غايت مندى آفرينش انسان و جهان  و نظام هستى و عوالم پيشين و جهان پس از مرگ و نيز الزامات عملى و اخلاقى براي وصول به سعادت و معنويت و تقرب به خالق هستى در قلمرو دين است و علوم تجربي به آن راه ندارد لذا مى گوئيم علم و دين مكمل يكديگرند.انسان با اتكا به پيامبر درون خويش يعنى عقل به خدا و وحى معتقد مى شود و در پرتو اين دريافت و با هدايت همين عقل و حس كنجكاوى خويش به كشف پيرامون خويش همت مى كند و به گوشه هايي از رازهاي طبيعت از طريق مطالعه و آزمايش پي مى برد و به كشف هايي دست مى يابد.هرچقدر علم او افزون مى شود خضوعش در برابر عظمت هستى و خالق آن بيشتر مى شود…

  • در مقام جمع بندى گفتم:آنچه بايد به رامين ها بگوئيم كه رابطه علم و دين رابطه تعاون و تعاضد است نه تعارض.علم چگونگى جهان را تبيين مى كند و دين چرائى و مبدأ و غايت آن را.اگر غرور اصحاب تكنولوژي و كشفيات جديد، موجب شده كه چشم بر روي عظمت هستى و خالق آن در اين اقيانوس بيكران هستى ببندند، در بروز يك بحران مثل ويروس كرونا حقارت خويش را در مى يابند و سر به آستان دين و نيايش با خداي خود مى گذارند.اين غرورها ناشي از جهل و ناپختگى است چونان كودكي كه با ديدن چند بادكنك زيبا ،مفتون آنها مى شود و دست پدر را رها مى كند و به دنبال آن مى رود و لاجرم گم مى شود و گريه سر مى دهد و پدر را فرياد مى زند. نبايد در كشفيات علمى جديد كه به بركت ابزارهايي كه خالق هستى به ما داده ،به دست آمده،ارتباط خود را با خدا و دين قطع نموده و در برهوت دام نهاده شيطان، اسير حيرت و شكاكيت و گم گشتگى شويم.بلكه بايد چونان پختگان و خردمندان و عالمان،فروتن تر شويم و با هدايت وحى از سويداي فطرت و جان بگوئيم:ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النار…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *