فترت

 

 

در فاصله زمانى حدود ششصدساله ميان حضرت عيسى(ع) و پيامبراكرم(ص)،در دوره هائى،پيامبرى مبعوث نمى شد، اما اين وظيفه را اوصياى انبياء و ساير حجت هاى الاهى انجام مى دادند تا زمين خالى از حجت و راهنما نباشد. اهل كتاب(يهود و نصارىٰ) ، بهانه مى آوردند كه خدا، پيامبرى كه بشارت و انذارمان دهد، نفرستاد و ما در دوران فترت(ضعف و انقطاع)رسولان هستيم و با اين بهانه مى خواستند از انجام فرائض و عمل به شريعت، شانه خالى كنند و بر خدا،ايراد وارد سازند. خداوند اين بهانه آنها را نقل نموده و پاسخ مى دهد كه هماره براي شما بشارت دهنده و انذاركننده ارسال شده است:”اى اهل كتاب! همانا رسول ما در دورانى كه پيامبرانى نبودند به سوى شما آمد تا (حقايق را) براى شما بيان كند، تا مبادا بگوييد براي ما بشارت دهنده و بيم‌ دهنده‌اى نيامد، براستى بشير و نذير برايتان آمد، و خداوند بر هر چيز تواناست١”؛ و در جاي ديگر مى فرمايد:”هيچ امّتى نبوده مگر آن كه در آن هشدار دهنده‌(و راهنمائي) بوده است”٢.
 
ارسال نبى و رسول در زمان هاي مختلف بر اساس حكمت الاهى است.گاهى پيامبرى مبعوث مى شده و شريعت جديدى مى آورده و گاهى پيامبرى بدون شريعت و مروج شريعت پيامبر پيشين ، برانگيخته مى شده و گاهى هم اوصيا و حجت ها و امامان از سوى خداوند، معين شده و انجام وظيفه مى نموده اند. اميرمومنان (ع) در همين زمينه مى فرمايند: “هرگز زمين، خالى از حجّت نيست، چه قدرت داشته باشد يا نداشته باشد؛ زيرا راه خدا نبايد براى پويندگان مخفى بماند”٣. اگر در روزگارانى، فترت بوده و به ظاهر پيامبرى وجود نداشته،دليل انقطاع راهنماى الاهى نبوده و هماره راهنما و حجت وجود داشته است. بايد به اين موضوع ،اضافه نمود زمان هائى را كه به دليل شرايط خفقان حكومت هاى ستمگر و مخالف دين،بعضى رسولان يا اوصياى رسولان و امامان،در حال تقيه بودند و مخفيانه وظيفه خود را انجام مى دادند مانند ماجرائى كه خداوند در سوره ياسين نقل مى فرمايد كه رسولى گمنام از دورترين نقطه شهر آمد و قوم را به تبعيت پيامبران دعوت نمود٤…
 
بنابراين بين انبياء مشهور،دوره هاي فترت وجود داشته است .مثلاً فترت میان ادریس و نوح؛ فترت بین نوح و هود به مدت هشتصد سال؛ میان صالح و ابراهیم به مدت ۶۳۰ سال؛ ميان حضرت موسى و عيسى،١٧٠٠ سال، فترت میان عیسی و حضرت محمد،حدود ششصدسال بوده اما در همه اين فترت ها،پيامبرانِ مروّج و مبلّغ يا حجت ها و اوصيا حضور داشته اند؛ چنانكه در فاصله حضرت موسى و عيسى هزار پيامبر براي بنى اسرائيل نقش تبليغى و راهنمائى داشته اند و مردم را دعوت مى نموده اند٥.در روایتی میان آدم و نوح از وجود ده نبی خبر داده شده٦؛ در روایات دیگری شیث ، وصی حضرت آدم خوانده شده است٧. در منابع اهل سنت نيز همین مضمون ذكر شده است٨.و در برخی گزارش‌ها نام اوصیا تا نوح آمده است٩.شيخ طوسی ذیل آیه “کان الناس امة واحدة فبعث الله النبییین” می‌گوید این دوره، دوران اختفاء و انزوای حجت‌ های الهی به دلیل ترس و تقیه بوده است١٠.
 
برخی روایات از وجود پیامبرانی میان حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) نام می‌ برند. به عنوان نمونه می‌توان از خالد بن سنان عبسی نام برد١١.طبرسی از ارسال چهار پیامبر در این مدت خبر می‌دهد١٢. مسعودی می‌ گوید: میان مسیح و محمد(ص) در دوران فترت، جمعی از اهل توحید بودند که به رستاخیز اعتقاد داشتند. درباره ایشان اختلاف نظر وجود دارد؛ بعضی گفته‌اند که اینان نبی بودند. از جمله این افراد: حنظلة بن صفوان، پیامبر اصحاب الرس، اسکندر، اصحاب کهف، جرجیس، شمعون، اصحاب اخدود، خالد بن سنان عبسی، رئاب الشنی، اسعد بو کرب الحمیری، قیس بن ساعدة الایادی، بحیراء راهب می‌ باشند١٣. در جمع بندى مى توان گفت:فترت‌ ها و فاصله‌ هاى كوتاه مدت يا دراز مدت، حكمت‌ هايى دارد كه از دسترس علم ما بيرون است  واز برنامه‌ هاى مفيد در نظام تربيتى الهى ، شرايط رشد جوامع و آزمون ها خالى نيست. نمونه‌ هاى آن در تاريخ عبارتند از: جدا شدن حضرت موسى يا يونس از مردم، اعتكاف انبياء، قطع وحى از پيامبر و غيبت صغرى و كبراى حضرت مهدى(ع) كه حكمت الاهى اقتضا مى نموده است… 
—————
١.مائده/١٩.   ٢. فاطر/٢٤.   ٣.نهج البلاغه،حكمت١٤٧.    ٤.يس/٢٠.  ٥.قرطبی، الجامع لاحکام القرآن١٢١/٦.    ٦.صدوق،كمال الدين/٢١٣-٢١٦.   ٧.همان،٢١٢-٢١٥؛علل الشرايع١٩/١؛الخرائج والجرائح٩٢٢/٢-٩٢٤.   ٨.مسعودى،اخبارالزمان/٧٦.  ٩.آلوسی، روح المعانی٣٦٦/٣.   ١٠.طوسى،التبيان١٩٤/٢.  ١١.کافی٣٤٢/٨؛كمال الدينو٦٥٩/٢و٦٦٠.   ١٢.مجمع البیان٢٧٤/٣.  ١٣.مروج الذهب١ /۷۸-٩١.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *