عقل ستيزى

 

 

 

موضوع عقل و تعریف و ماهیّت و کارکرد آن در وجود انسان و جایگاهش در معارف الاهى و بشری از مهمترین موضوعات انديشگى است. بدون عقل،هيچ تكليفى تعيين نمى گردد و هيچ دانشي استوار نمى شود و هيچ نظام اجتماعى پا نمى گيرد و اساس تعاليم انبياء بر محوريت عقل بوده است اما صوفيان در متون خود از مخالفان و منتقدان عقل بوده اند.انتقادهای آنان اعم از نظم یا نثر به ویژه از قرن پنجم و ششم به بعد فزونی گرفت.خرد ستیزی آنان ،گاه در ایجاد تقابل بین عقل و عشق و تحقیر عقل در برابر عشق جلوه گر می شود و گاه در ستایش از مستی و لایعقلی رخ می نماید.حافظ گويد:عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی/عشق داند که در این دایره سرگردانند/خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد/خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت.مولوى هم گويد:نیست از عاشق کسی دیوانه تر/عقل  از سودای او کور است و کر/ ما جنونٌ واحدٌ لي فی الشجون/ بل جنونٌ فی جنونٍ فی جنون.عاشقم من بر فن دیوانگی/سیرم از فرهنگ و از فرزانگی/چاره ای کو بهتر از دیوانگی/بگسلد صد لنگر از دیوانگی /زین خرد جاهل همی باید شدن /دست در دیوانگی باید زدن…  
 
شبستری نیز در منظومه عرفانی و صوفیانه اش با نام گلشن راز با افزودن وصف “دور اندیش” به عقل که ظاهرا منظورش استدلال گروی عقل است، عقل را تحقیر می کند: کسی کو عقل دوراندیش دارد/بسی سرگشتگی در پیش دارد/خرد را نیست تاب نور آن روی/برو از بهر او چشم دگر جوی/رها کن عقل را با حق همی باش/که تاب خور ندارد چشم خفاش! و طبيعتا با طرد عقل به وادى مستى و نفى دين و تقوى و ادراك،رضايت مى دهد: خوشا آن دم که ما بی‌خویش باشیم/غنی مطلق و درویش باشیم/نه دین نه عقل نه تقوی نه ادراک/فتاده مست و حیران بر سر خاک! شاه نعمت الله ولي نيز مى گويد اگر عقل تو وحدت وجود و موجود را نپذيرفت،عقل را رها كن كه ابله است زيرا ما از طريق عشق و مكاشفه به وحدت وجود رسيده ايم و همه را يكى و يكي را خدا مى بينيم!: زيد و عمرو و بکر و خالد هر چهار/ چهار باشد، نزد ما ايشان يکي است/عقـل اگر گويــد خــلاف اين سخن حرف او مشنـو که ابله مردکي است!
 
اما از منظر قران و اهل بیت علیهم السلام عقل بالاترین شرافت را داشته و حاوی همه فضایل و خوبی هاست. به تعبیر دیگر در منطق قران و اهل بیت، هیچ بعدی از ابعاد وجودی انسان برتر از عقل شمرده نگشته و به هیچ عنصری برتر از عقل در روح انسانی اشاره نشده تا عقل در مقایسه با او تحقیر شود.قران کریم ضمن توصیه های مکرر به خردورزی و استفاده از عقل با تعابیری چون افلایعقلون و با ستایش از خردمندان با تعابیری چون اولوا الالباب و اولی النهی، آنانی را که از خردورزی استنکاف می کنند، موجوداتی پلید می داند:”و یجعل الرّجس علی الّذین لا یعقلون” یعنی خداوند پلیدی را بر آنان که از خردورزی استنکاف می کنند، قرار خواهد داد.پیامبر(ص) فرمود:“خدا به بندگانش چيزى بهتر از عقل نبخشيده است، زيرا خوابيدن عاقل از شب بيدارى جاهل بهتر است و در منزل بودن عاقل از مسافرت جاهل (به سوى حج و جهاد) بهتر است و خدا پيغمبر و رسول را جز براى تكميل و شكوفائى و تكميل عقول مبعوث نفرمود(ليثيروا لهم دفائن العقول)…
 
امام کاظم(ع) هم فرمود: “اى هشام! همانا خداى متعال به واسطه عقل حجت را براى مردم تمام كرده و پيغمبران را به وسيله بيان يارى كرده و به سبب برهان ها بر ربوبيت خويش دلالت شان نموده… اى هشام سپس خداوند از صاحبان عقل به نيكوترين وجه ياد نموده و ايشان را به بهترين زيور آراسته و فرموده: خدا به هر كه خواهد حكمت دهد و از هر كه حكمت گيرد خير بسيار گرفته است و جز صاحبان عقل در نيابند…اى هشام خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان، حجت آشكار رسولان و پيغمبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است…اى هشام اميرمومنان(ع)مى‏فرمود: خدا با چيزى بهتر از عقل پرستش نشود. بر اساس روایتی از امام رضا(ع) با عقل است که پیام آوران راستین از دروغین تشخیص داده می شوند و این بدان معنا است که مکاتب و مذاهب باطل و دروغین باید به تحقیر و تخطئه عقل  و یا ایجاد واژگونی و تحریف در معنای آن بپردازند تا بتوانند در برابر حق و حقیقت طرفی ببندند؛ زیرا تا وقتی که انسانها به حکم روشن عقلشان گردن می نهند، به خطا و انحراف نمی غلطند…
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *