در احادیث ائمّه عليهم السلام،اسرارى است كه به كتمان آنها از نااهلان و دشمنان ايشان، بسيار سفارش شده است١؛ تا آنجا كه بعضى از فقها به حرمت افشاى اسرار اهل بيت عليهم السلام، فتوى داده اند٢. امام صادق(ع)فرمودند:”کسى که حدیثى را علیه ما افشا کند، خداوند ایمان را از او سلب مىنماید”٣. حضرت عسکرى(ع) نيز به یکى از یاران خود فرمود: “به تو دستور میدهم که دین خود را و دانشى را که نزد تو به ودیعت گذاردیم و اسرار خود را که به تو سپردیم، حفظ کنی. بنابر این، علوم ما را نزد افراد لجوج که با آن به دشمنى بر میخیزند آشکار مکن … و اسرار ما را نزد بیخبران نسبت به احوال ما که آن را عیب بر ما میگیرند افشا ننمایید”٤؛ چرا که اگر این اسرار فاش شود و دشمنان بر آن دست یابند، در مورد فضایل آنها حسادت میورزند و براي مقابله اقدام مى كنند تا خنثى نمايند و موجب شورش و هجوم بر امامان و فرهنگ آنان و به نوعی سوار شدن بر دوش اهل بیت پیامبر(ص)خواهد بود و دشمنان، آنها و یا پیروانشان را در تنگنای موقعیت اجتماعی قرار میدهند…
براى اين دستور، وجوهى برشمرده اند از جمله: ممکن است جمعی که ظرفیت پذیرش مقامات معصومين را نداشته باشند،چون از آن احاديث آگاه شوند حمل به غلوّ کنند و آنرا دستاویزى براى تکفیر، تضعیف و یا از میان بردن دوستان اهل بيت(ع) نمايند؛ ديگر آنكه در برخی مناطق كه مخالفان يا دشمنان داراي اكثريت هستند،نقل آن اسرار باعث دشمنی بیشتر بشود و پي آمدهاى ناگوارى داشته باشد.سوم آنكه شرايط،شرايط دوران تقيه باشد و افشاي بعضى اسرار براى مردم خطرآفرين باشد. در حدیثى از امام صادق(ع)میخوانیم: “هنگامى که امر قیام ما نزدیک میشود تقیه و کتمان را بیشتر کنید [و در حفظ اسرار بکوشید]٥. همچنين ابو على جَوّانى گوید: امام صادق(ع) را دیدم انگشت را به بالاى لبهاى شریفش گذاشته و به غلامش سالم میفرماید: “اى سالم! زبانت را نگه دار تا سالم بمانى و مردم را بر گردن ما سوار مکن”٦.بنابراین به هر حال؛ حفظ اسرار ائمه اطهار(علیهم السلام) و به طور کلى حفظ اسرار مذهب از مسائل مسلّم و مهمی است که نمیتوان در آن تردید کرد و باید به آن پایبند بود…
در طول تاریخ افرادی بودند که مسائل سرّی که پیشوایان معصوم(ع) به برخی از مردم میگفتند و جنبه عمومی نداشته، آنرا فاش میکردند و موجبات ناراحتی و آزار و اذیت ائمه اطهار(ع) و پیروانشان را فراهم میکردند، مانند زمانی که پیامبر گرامی اسلام(ص) تصمیم به فتح مکه گرفت، از خداوند خواست که جریان کار او را (از حرکت و تجهیز لشکر و دیگر کارها) از قریش پوشیده دارد، تا به صورت ناگهانى بر آن شهر حمله کند. از اینرو، همه کارهاى مربوط به این حرکت و حمله را پنهانى انجام میداد، ولى [با همه احوال] یکی از یاران پیامبر(ص) به نام حاطب بن أبى بلتعة نامهاى به اهل مکه نوشت و خواست تا آنان را از تصمیم رسول خدا(ص) براى فتح مکه، به وسیله این نامه آگاه سازد. که بر رسول خدا(ص) وحى رسید و جبرئیل جریان نامهنگارى به اهل مکه را به پیامبر(ص) خبر داد، و پیامبر امام على(ع) را فرستاد تا نامه را بگیرد و آنحضرت هم نامه را گرفت و نزد پیامبر(ص) آورد.امام صادق(ع) فرمود:”کسى که اسرار ما اهل بیت را افشا کند، خداوند گرمى آهن را به او میچشاند”٧ كه ممکن است اشاره به گرمى سلاح دشمنان بر پیکر او باشد…
این روایات به دو صفت اخلاقی «حفظ زبان» و «رازداری» نسبت به اسرار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اشاره دارد. نقل احاديثى از امامان در موقعيت هائى كه مخاطبان، كشش لازم يا ظرفيت كامل براي هضم آنها را ندارند، يا بيان علومى از معارف ايشان در شرايطي كه برداشت هاى غلطي از آن مطالب در اذهان به وجود مى آيد،نه عقلانى است و نه شرعى. ديده شده است بعضى از علما ى ربانى،درسي معارفى از قرآن و روايات را شروع كرده اند و در ميانه آن وقتى مخالفت هاي برخى شاگردان را ديده اند كه احتمال سبك شمردن مطالب و برداشت هاى ناصواب از آن دروس را داده اند،درس را تعطيل نموده اند و ادامه نداده اند. چنين است كه علوم و معارف اهل بيت عليهم السلام را نبايد در هرمكان و هر زمان و هر رسانه و هر مخاطب،بدون سنجش دقيق شرايط و مخاطبين ارائه داد كه چه بسا نتيجه عكس دهد و اتهاماتى را متوجه صاحبان آن مطالب يعنى آل الله نمايد…
—————-
١.وسائل الشیعة٢٣٥/١٦-٢٣٧و٢٤٧-٢٥٣. ٢.التنقیح (الطهارة)٣٢٠/٤. ٣. وسائل الشيعه٢٥٠/١٦. ٤. طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج٢٣٨/١. ٥. برقی، المحاسن٢٥٩/١؛الكافى٢٢٠/٢. ٦.الکافی١١٣/٢. ٧.شعیری، جامع الأخبار/٩٦.