پدرش به من گفت:كمى با پسرم امين صحبت كن و اگر مى توانى مدتى او را به عنوان كارمند در دفترت به كار بگير؛جوانان امروز مى خواهند خيلي زود پولدار شوند و يك شبه ره صدساله را بروند.آنها دائماً در اينترنت عكس و خبرهاي ثروتمندان را با دوستان شان به اشتراك مى گذارند و خواب بيل گيتس شدن مى بينند و خود را در اتومبيل هاي لاكچرى تصور مى كنند! گفتم:باشد صحبت مى كنم.يك روز امين را به دفترم فراخواندم و دعوت به كار كردم؛ او در رودربايستى قبول كرد زيرا به حقوق كارمندى قانع نبود و دنبال درآمدهاي سرشار بود اما چون من از دوستان صميمى پدرش بودم و از كوچكى به اسم عمو صدايم مى كرد نتوانست نه بگويد.من هر روز در لابلاي كارها كمى با او صحبت مى كردم و كمى راه و رسم كسب و كار را به او مى آموختم. اولين روز به او گفتم:جناب امين! هر پولى ارزش داشتن ندارد؛پولي كه از راه حرام مثل سرقت و قاچاق و اختلاس و كم فروشي و اجحاف و زورگيرى و…به دست آيد، پول سياه و درآمد حرام است؛بيشترين آسيب را همين پول هاى حرام به اقتصاد جامعه و معيشت مردم مى زنند.بايد دنبال كسب و كار حلال باشيم…
گفت:به نظر شما،همه پولدارهاى بزرگ،از راه حرام پولدار شده اند؟ گفتم:من چنين نگفتم؛ اگر از راه حلال رفته باشند هيچ اشكالي ندارد.گفت: حرام و حلال را چه كسي معين كرده است؟گفتم:خداي بزرگ كه ما را آفريده و مصالح ما و جامعه را بهتر از ما مى شناسد.گفت:اين ها در كجاست كه ما با آن آشنا شويم:گفتم: در دانش فقه است كه در رساله هاي عالمان دينى تدوين يافته است و كسب و كارهاي حرام مثل ربا و احتكار و اختلاس و انواع ديگر را توضيح داده اند.گفت:يعنى قبل از شروع كسب و كار بايد اين مبانى را بدانيم؟گفتم:البته.اميرمومنان(ع) در نهج البلاغه فرموده است: “هركه بدون دانستن فقه،به تجارت پردازد، به ورطه ربا مى افتد”١.ربا هم كه به فرموده خداوند در قرآن به منزله جنگ با خدا و پيامبر اوست٢؛ زيرا رباخوارى، فعاليت اقتصادى را مختل و جامعه را طبقاتى مى سازد و مفاسد بسيار اقتصادى ايجاد مى كند…
نوبت بعدى باز سخن را به فرمايشات اميرمومنان(ع) كشاندم كه فرمود:” كسى در بازار ننشيند مگر اين كه احكام خريد و فروش را به خوبى بداند”٣؛ و به گزارش اصبغ بن نباته بر منبر مى فرمود: اى جماعت بازرگانان! نخست آگاهى بر مسائل تجارت، آنگاه شروع تجارت!(الفقه،ثم المتجر)و اين سخن را سه بار تكرار نمود؛ آنگاه ادامه داد: به خدا سوگند ربا در ميان اين امت پنهان تر است از جنبش مورچه بر سنگ سخت. ايمان خود را با حق بياميزيد. تاجر، فاجر است و فاجر در دوزخ است مگر كسى كه حق بدهد و حق بستاند(يعنى بر مبناى حكم خدا خريد و فروش نمايد)٤؛ و در تشويق مردم به بازرگانى سالم ، فرمود:”به تجارت بپردازید زیرا شما را از مردم بی نیاز میکند. همانا خداوند عزّوجل شاغل امین را دوست دارد، اما مغبون، پسندیده نیست و پاداش نمیگیرد”٥…
امين گفت:آيا اميرمومنان(ع) نسبت به دولت ها نيز در حمايت از بازرگانى درست،سفارش هائى نموده است؟ گفتم :آرى،آن حضرت در عهدنامه مالك اشتر كه زيباترين منشور حكومتى در اسلام است ،به مالك اشتر،استاندار خود در مصر مى فرمايد: سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنایع بپذیر، و آنها را به نیکوکاری سفارش نما(و از آنان حمايت و پشتيباى كن)،چه بازرگانانی که در شهر ساکنند، یا آنان که همواره در سیر و سفر بازرگانى میباشند…این را هم بدان که در میان بازرگانان، هستند کسانی که تنگ نظر و بد معامله و بخیل و احتکار کننده اند، که تنها با زورگویی به سود خود میاندیشند و کالا را به هر قیمتی که میخواهند می فروشند، که این سودجویی و گران فروشی برای همه افراد جامعه زیانبار، و عیب بزرگی بر زمامدار است.پس از احتکار کالا جلوگیری کن، که رسول خدا(ص) از آن جلوگیری میکرد، باید خرید و فروش در جامعه اسلامی، به سادگی و با موازین عدالت انجام گیرد، با نرخهایی که برفروشنده و خریدار زیانی نرساند، کسی که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود امّا در کیفر او اسراف نکن…”٦