پرهيز از ستم

 
 
 
 
 
جامعه شناسي سياسي مى خواند و موضوع پايان نامه اش نگرش حكومت اسلامى به مقوله ظلم فردي و اجتماعى در نيم قرن نخست هجرى بود. منابع بسيارى را ديده و فيش هاي زيادى جمع كرده بود.تحقيقاتش را داد تا نظر بدهم.مروري سريع كردم و گفتم: هنوز كامل نيست! گفت: چرا؟ گفتم براي اينكه در منابعت،نهج البلاغه را نمى بينم. گفت: نهج البلاغه، كتاب توصيه هاي اخلاقي است، من براي تحقيق خود به دنبال فكت هاي تاريخى و سياسي هستم. گفتم معلوم مى شود نهج البلاغه نخوانده اى ! اتفاقا بيشتر چيزهائى كه براي تحقيقاتت لازم دارى در نهج البلاغه مى يابى. گفت اگر اينطور است پس برايم بگو نهج البلاغه در تعريف ظلم، انواع آن، ديدگاه حاكميتى، آثار و عواقب ظلم فردى و اجتماعى و سياسى…چه مى گويد. گفتم: قبول. از تعريف ظلم آغاز مى كنيم. مى دانى كه قبح ستم از مستقلات عقليه است يعنى به زشتى ظلم ، وجدان هر انسانى گواهى مى دهد.اميرمومنان مى فرمايد: 
 
“خویشتن را معیار و میزان بین خود و دیگران قرار بده، پس آن چه برای خود دوست می داری برای دیگران هم دوست بدار و آن چه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند و همان گونه که دوست نداری به تو ستم شود ستم نکن و همان طور که دوست داری به تو نیکی شود به دیگران نیکی کن و آن چه برای خود زشت می داری، برای دیگران هم زشت بشمار و بالاخره به همان چیزی برای مردم راضی باش که برای خود راضی هستی”١؛و فرمود: “ستم کردن به ناتوان، زشت ترین نوع ستم است”؛٢ و اينگونه ستمكاران را از عقوبت الاهى برحذر مى دارد:”هیچ چیزی بیش از حرکت بر مبنای ظلم موجب دگرگونی نعمت خداوندی و سرعت انتقام او نیست؛ زیرا خداوند شنونده دعای ستمدیدگان است، و در کمین ستمکاران”٣؛و مى فرمايد: “بدترین توشه ها برای روز قیامت، ظلم و ستم بر بندگان خداست”٤؛و”زود باشد که خداوند از کسی که ظلم کرده است انتقام بکشد، درباره خوراک و آشامیدنی که با ستم به خود اختصاص داده است”٥…
 
اما در ظلم سياسي مى فرمايد:”سوگند به خدا، اگر شب را در حال بیداری روی خار سعدان به صبح برسانم، یا بسته در زنجیرهای آهنین و سنگین بار، کشیده شوم، برای من بهتر از آن است که خدا و رسول او را در روز قیامت ملاقات کنم، در حالی که بر بعضی از بندگان ظلم روا داشته ام و چیز بی ارزشی از پس مانده های کاه و علف دنیا را غصب نموده باشم. چگونه ظلم روا بدارم به کسی، به خاطر نفسی که برگشت آن به سرعت برای پوسیدن است و قرار گرفتنش در خاک طولانی”٦. آن حضرت در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر مى نويسد: “از خون بپرهیز! از ریختن خون های مردم بدون مجوز قانونی؛ زیرا هیچ چیزی به انتقام خداوندی نزدیک تر و از نظر نتایج وخیم تر و برای نابود کردن نعمت خداوندی موثرتر و برای منقرض ساختن روزگار دولت، قاطع تر از خونریزی به ناحق وجود ندارد”٧؛همچنين انگيزه پذيرش حكومت را رفع ظلم مى شمرد:”اگر نبود که خداوند از دانشمندان پیمان گرفته است که در برابر سیری ستمگر و گرسنگی ستمدیده آرام ننشیند و بدان رضایت ندهند، هر آینه مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم”٨…
 
گفت: امام چه نقشى را براى شهروندان در ظلم ستيزي قائل است: گفتم:به اين فرازها بنگر:”آن که آغازگر ستم است فردای قیامت دستش را (از پشیمانی) به دندان بگزد”٩؛ و به فرزندشان فرمودند:”کسی را به مبارزه دعوت نکن، اما اگر تو را به مبارزه طلبیدند، اجابت کن؛ زیرا دعوت کننده به مبارزه ستمکار است و ستمکار در هر حال شکست خورده است”١٠. نيز مسئوليت اجتماعى هركس در مقابله با ستم را اين گونه بيان مى فرمايد:”رحمت خدا بر کسی که چون حقی را دید، یاری اش کرد و چون ستمی را دید از آن جلوگیری نمود و حق را در برابر ستمگر یاری رساند”١١؛ و فرمود:”سوگند به خدا، که اگر هفت اقلیم را با آن چه در زیر افلاک آن هاست به من دهند تا با بیرون کشیدن پوست جوی از دهان مورچه ای خدا را نافرمانی کنم هرگز نخواهم کرد”١٢؛و” كفاره گناهان بزرگ، رسیدن به فریاد ستمدیده و زدودن غم اندوهناک است”١٣…هنوز مى خواستم موارد ديگرى از نهج البلاغه بگويم كه گفت: شرمنده ام كه نهج البلاغه را نمى شناختم؛بگذار خود به درياي مطالبش مراجعه كنم و تحقيقم را كامل كنم…
 
——————–
 
١و٢.نهج البلاغه، نامه ٣١.    ٣.همان، نامه٥٣.  ٤.همان،حكمت٢٢١.   ٥.همان،خطبه١٥٨.
٦. همان،خطبه٢٢٤.  ٧.همان، نامه٥٣.  ٨.همان،خطبه٣.  ٩.همان، حكمت١٨٦. ١٠.همان،حكمت٢٣٣.
١١.همان،خطبه٢٠٥.   ١٢.همان، خطبه٢٢٤.   ١٣.همان، حكمت٢٤.
 
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *