حد و مرز شوخى

 

 

هيچكس از شوخى هاى او در امان نبود! وقتى به مجلسي وارد مى شد، همه افراد خودشان را جمع و جور مى كردند تا تير شوخى هاي او به پر و بال آنان ننشيند. شوخى هاي او سبكسرى او را نشان مى داد و هيچ نكته اخلاقى و عقلانى در آنها نبود. او حواسش نبود كه با اين شوخى ها، خود را سبك مى كند و همه او را به كم خردى خواهند شناخت. روزى در مجلسي بودم كه او هم حضور داشت؛ به شيوه هميشگى،شوخى هاى بي معناي خود را آغاز كرد؛ طاقت نياوردم و گفتم:فلانى! آيا تو را به اميرمومنان(ع) ارادتى هست؟ گفت: او مولاي همه ماست؛او پيشواي خردمندان است.گفتم مى خواهى سخنى از او در مورد اين كارى كه بدان مشغولى ،برايت نقل كنم؟گفت : بگو.گفتم:مولاي تو و مولاي همه ما فرمود:”هيچ كس شوخى بيجا نكند جز آن كه مقدارى از عقل خويش را از دست بدهد”١؛ تو با اين شوخى ها، عقل خود را براي مستمعان به مخاطره افكنده اى و اين زيبنده تو نيست…

گفت:بد مى كنم كه با اين شوخى ها ،لبخندي بر لب ها و سروري در دل ها مى نشانم؟ گفتم: آئين ما، شوخي را تا زماني تأييد کرده است که با گناه ديگري مانند تحقير،‌ تمسخر، افترا، غيبت و مانند آن همراه نباشد.در شوخي نبايد از وسايل نامشروعي چون دروغ، براي خنداندن ديگران بهره گرفت. رسول گرامي اسلام در هشداري مي‌فرمايد:“واي بر کسي که کلام دروغي را نقل کند تا ديگران بخندند. واي بر او، واي بر او”؛ و فرمود:”من مزاح نمي‌کنم و سخني نمي‌گويم، مگر آنکه در چارچوب حق باشد”٣؛ يکي از ياران پيامبر از ايشان پرسيد: آيا در اينکه با دوستان خود شوخي مي‌کنيم و مي‌خنديم، اشکالي هست؟ پيامبر در پاسخ فرمود: “اگر سخني ناشايست در ميان نباشد، اشکالي ندارد”٤. ضمناً زياده روي در شوخي، ابهت انسان را در هم مي‌شکند و اسلام هم از آنجا كه براي شخصيت پيروان خود ارزش والايي قائل است،افراط در شوخي را نکوهش نموده و پيامبر فرمود:”از شوخي [زياد] بپرهيز؛ زيرا ارزش و قداستت شکسته مي‌شود”٥؛ و نيز:”از خنده بسيار بر حذر باش که دل را مى ميراند”٦ و  خطاب به اميرالمؤمنين(ع) فرمود: ياعلي، مزاح نکن، زيرا ارزش تو زائل مي‌شود”٧...

گفت: پس اصل شوخى رد نشده بلكه زياده روى در آن مذموم است.گفتم:اگر شرايط بالا در شوخى رعايت شود، شوخى تبديل مى شود به يك عبادت كه آن ادخال سرور و شادمانى و نشاندن لبخند بر لبان مومنان است از راه درست و نه حرام.اميرمومنان فرمود:پيامبر هرگاه مردي از اصحابش را غمگين مي‌يافت، او را با شوخي، خرسند مي‌ساخت و مي‌فرمود: “خداوند دشمن دارد، کسي را که به روي برادرش چهره درهم کشد”٨.شوخي و مزاح ظريف و زيباي رسول اکرم و اميرمؤمنان درباره خوردن خرما نيز معروف است. گفته‌اند روزي آن دو گرامي با هم خرما مي‌ خوردند که پيامبر، هسته‌ها را جلوي علي(ع) مي‌گذاشت و در پايان فرمود: هر که هسته‌اش بيشتر باشد، پر خور بوده است! اميرمؤمنان در پاسخ گفت: هرکه با هسته خورده باشد، پرخورتر بوده است!٩.نيز آن حضرت به پيرزنى فرمود :پيرزنان به بهشت نمى روند و چون او را اندوهگين يافت فرمود:با آفرينشي نو و به شكل دوشيزه وارد بهشت مى شوند”!١٠…

گفت: حد و مرز شوخى چيست؟گفتم: شوخى و مزاح پسنديده آن است كه به هزل و مسخرگى و بيهودگى نكشد: هزل آبت ز رخ فروریزد/وز فزونیش دشمنی خیزد(سعدى)؛گوش سر بربند از هزل و دروغ/تا ببینی شهر جان با فروغ (مولوى)؛ بس کن این هزل چیست خاقانی/که ز هزل آفت روان بینی…پيامبراكرم(ص) فرمود:”من شوخى مى كنم، اما جز حق نمى گويم”. أن حضرت هماره تبسم بر لب داشت و اگر كسي را غمگين مى ديد با سخن شادكننده اى او را شادمان مى نمود اما هرگز به ناحق گوئى و ناسزا و هزل تن نمى داد و افراط در شوخى را موجب كم بها شدن شخصيت افراد مى شمرد.اميرمومنان(ع)در سخنى ديگر فرمودند:”شوخى زياد، ارج و احترام را مى برد و موجب دشمنى مى شود”…

——————

١.نهج البلاغه،حكمت٤٥٠: قَالَ عليه السلام : “مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلَّا مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجّة”.

٢. بحارالانوار، ج٧٤، ص ٨٨: وَيلٌ للذِي يُحَدِّثُ فَکذب لِيَضْحَکِ به القوم ويل له، ويل له”. 

٣.همان،ج٦٦،ص٧: “اني لاامزح و لااءقول الا حقا”.

٤. کافي، ج٢،ص١٩٢.

٥. بحارالانوار،ج٧٤،ص٤٨:”لا تَمزَحْ فيُذهب بهاؤُک”.

٦.همان،ص٢٨٥: “ايّاک و کثرة الضِحک فِانّه يميتُ القلب”.

٧.من لا يحضره الفقيه،ج٤،ص٣٥٥.

٨.سنن النبي،طباطبائى،ص٦٠.

٩.التحفة السنية،فيض كاشانى،ص٣٢٣.

١٠.تنبيه الخواطر، ج١، ص١١٢.

١١. شرح نهج البلاغه،ج٦،ص ٣٣٠: “إِنّى أَمزَحُ وَلا أَقولُ إِلاّ حَقّا”.

١٢.غرر الحكم،حكمت ٧١٢٦: “كَثرَةُ المِزاحِ تُذهِبُ البَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحناءَ”.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *