بحران فقر

 

 

آيا فقر در سده جديد در جهان كاهش مى يابد يا افزايش پيدا خواهد كرد؟ فقر یا ناداری یا تهیدستی یا تنگدستی  يكى از معضلات اجتماعی است كه آثار منفی و زيانبار ی را به دنبال دارد و منشأ بسيارى از ناهنجارى هاى اجتماعى است.فقر، نه تنها بر كردار و رفتار افراد فقير تأثير گذار است ، بلكه حتی بنيان های فكری و اعتقادی آنان را نيز مضطرب و لرزان می سازد.فقر موجب نااميدی مى شود و نااميدی خود موجب بی دينی و الحاد می گردد. اميرمومنان(ع)به فرزندش محمّدبن حنفيه فرمود:”فرزندم! از فقر بر تو می ترسم، از آن به خدا پناه ببر! زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش، و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبین می سازد”(نهج البلاغه، حكمت٣١٩ )و”انسان فقیر در شهر خود نیز غریب و بیگانه است(حکمت٣) و نيز گفته شده:”نزدیک است که فقر به کفر بيانجامد(بحارالانوار، ج٧،ص٢٩) و نيز:” فقر، مرگ بزرگ است(حکمت١٦٣)و” تنگدستی اخلاق را زشت می کند و ناداری کلید نکبت است(بحارالانوار جلد٨٧)و:”همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است، و تنگدستی مردم، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است که به آینده حکومت شان اعتماد ندارند(خطبه٢٠٩)…
 
فقر بر دو نوع است:فقر مطلق و فقر نسبى.فقر مطلق، دسترسى نداشتن فرد به نیازهای ابتدایی زندگی نظیر غذا، آب پاکیزه، خدمات بهداشتی، آموزش، پوشاک و سرپناه است كه امروزه تخمین زده می‌شود که حدود ١/٧میلیارد نفر در جهان در فقرِ مطلق زندگی می‌کنند.فقر نسبى هم نداشتنِ سطحی معمول یا اجتماعاً پذیرفته از منابع یا درآمد در مقایسه با سایر افراد جامعه است.منظور از خط فقر، مقدار درآمدی است که برای تأمین حداقل نیازهای فردی در یک جامعه تغذيه لازم و سلامت جسم لازم است و عدم تأمین آن موجب می‌شود فرد، فقیر در نظر گرفته شود. افرادی که زیر خط فقر مطلق قرار دارند توانایی تأمین حداقل نیازهای اساسی خود را ندارند.خط فقر خشن یا گرسنگی، پایین‌ترین رده‌ های درآمدی یک جامعه را شامل می‌شود و وقتى کاربرد دارد که معیارهای خط فقر نسبی و حتی فقر مطلق هم پاسخگو نباشد.برای ارزیابی فقر بهتر است فقر مطلق مبنا قرار بگیرد چراکه فقر نسبی بیشتر با توزیع نابرابر درآمد مرتبط است و شامل اغلب افراد جهان مى شود.١٧ اکتبر(۲۵ مهر) هر سال از سوى سازمان ملل از سال ١٩٩٢ به عنوان روز جهانى مبارزه با فقر اعلام گرديده است.
 
دين،به هيچ وجه فقر را برنمى تابد و با انواع دستورات سعى در ريشه كنى فقر دارد.از سوئى افراد را تشويق به تلاش معاش و توليد و كسب ثروت مى نمايد و از سوى ديگر متمكنان را به پرداخت وجوه شرعى مثل زكوات و خمس و انواع احسان ها مثل انفاق و نذورات و وقف ها و صدقات و كمك به ايتام و مستمندان و درراه ماندگان و زندانيان مى نمايد تا در كاهش فقر نقش آفرين باشد زيرا باور دارد كه فقر،علاوه بر درد و رنجى كه به فقيرحاكم مى كند او را در موقعيت اجتماعى هم تنزل مى دهد.هر جا که مردان و زنان محکوم به فقر شدید باشند، حقوق بشر نقض می‌شود؛ كلام فقير شنيده نمی شود و مقام او شناخته نمی گردد؛هر كس فقير باشد از مقام و موقعيتی برخوردار نيست و كوچك و خوار شمرده می شود؛عامل بسيارى از فسادهاى اداری و دزدی ، خودفروشی ، شيوع گناهان كبيره و… فقر است.همچنين فقر و نابسامانی های اقتصادی سرچشمه از هم گسيختگی نظام اجتماعی می شود و امنيت جامعه با شورش ها و اعتصابات و نافرمانى هاى مدنى، آسيب مى بيند…
 
با توجه به همه اين معضلات كه ريشه در فقر دارد،همكارى همه نهادهاى مدنى و دينى براي كاهش و ريشه كنى فقر از جامعه به ويژه در قرن جديد شمسى ضرورى است؛ و حال كه فقر، دست كم، به صورت مشروط می تواند بر شيوع انحرافات و كج تابى ها و گناهان و فسادها تأثير داشته باشد، پس بايد تلاش كرد از طريق سازوكارهای گوناگون چه اقدامات دولت ها و چه فرهنگ سازان و دينداران ، فقر را به عقب راند تا از انحرافات كاسته شود. بعضى از اين اقدامات عبارتند از: كاهش پيامدهای فقر در جامعه با تغيير ساختار جامعه ؛ تلاش رسانه ها در تشويق مردم به كار و توليد؛ايجاد اشتغال برای قشر جوان برای جلوگيری از فقر؛جايگزينی به موقع جوانان با بازنشستگان ؛ فرهنگ سازی لازم برای كمك به محرومان و نيازمندان؛ همسان سازی اقشار جامعه در تامين مايحتاج روزانه؛از بين بردن تبعيض اجتماعی و ترويج عدالت ؛ سياست گذاری درست و اصولی دولت برای فقر زدايی و اجرای صحيح آن با مبانی دينی و…
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *