مرگ و عبرت

 

 

 

 

خبر دادند يكى از بستگان فوت كرده و فردا مراسم تشييع و خاك سپارى اوست.اين روزها مردم كمتر از خبر فوت كسى ، متذكر آخرت مى شوند چون آنقدر براي مرگ تشريفات مثل برنامه پذيرائى در سالن هاى مجلل و كلاس دار و خريدن قبرهاي گرانقيمت و…باب شده كه ردپاي دنياگرائى نمى گذارد افراد به ياد سفر آخرت بيفتند كه براي خودشان دير يا زود اتفاق مى افتد. روز بعد به مراسم تشييع رفتم؛ ضمن تشييع صداي خنده اى از پشت سر توجّهم را جلب كرد؛ناگهان به ياد فرازي از نهج البلاغه افتادم : اميرمومنان در تشييع جنازه اى شركت فرموده بود شنيد كه مردى مى خندد، فرمود: گويا مرگ براى ديگران و نه براى ما مقرر شده و گويا حق در آن نه براى ما بلكه براى جز ما ثابت شده و گويا اين مردگان كه رو به خاك نهاده اند مسافرانى هستند كه به زودى به سوى ما برمى گردند! بدن هاى آنان را زير خاك مى پوشانيم و آنچه را كه ارث گذاشته اند مى خوريم، گويى ما بعد از رفتن آنان جاويدان خواهيم ماند! سپس هر گونه پند دهنده را فراموش مى كنيم و نشانه هر بلا و مصيبتى مى شويم١…

 

انديشيدن به مرگ، هراس انگيز است چون پايان همه شادي ها و آرزوها و جداشدن از همه دلبستگى هائى است كه ما يك عمر به آنها وابسته شده ايم. ديدم شاعر خداناباورى گفته بود من از مرگ نمى ترسم! مى دانستم حقيقت را نمى گويد زيرا كه شعرى از او را جايي نوشته بودند بدون اينكه نام او را ذكر كنند و او به شدت معترض بود.او كه طاقت ناديده شدن يك اثرش را نداشت چگونه از نيست شدن اصل وجودش،هراس نخواهد داشت؟! اميرمومنان فرمود:”مرگ لذت ها و خوشى هاى شما را از ميان مى برد و آرزوهاى شما را تيره و تار مى سازد و ميان شما و هدف هايتان فاصله مى اندازد، ديدار كننده اى است كه هيچ كس او را دوست ندارد و مبارزى است كه هرگز شكست نمى خورد و قاتلى است كه هرگز بازخواست نمى شود؛ هم اكنون بندهاى دام خويش را براي شما هم آماده كرده نزديك است كه تاريكى سايه هاى مرگ و شدت دردهاى آن، شما را نيز فرا گيرد”٢…

 

كاش در مجالس و مدارس و دانشگاه هاى ما افرادى مى بودند كه  ما را با فرهنگ مرگ آشنا مى كردند و اصطلاحاً با مرگ آگاهى ،متذكر مرگ مى ساختند.راستى مرگ ،شگفت مدرسه اى است: اميرمومنان هنگام بازگشت از جنگ صفين ، كنار گورهاى بيرون كوفه  ايستاد و فرمود: اى ساكنان خانه هاى وحشت و سراهاى بى آب و گياه و گورهاى تاريك ! اى در خاك رفتگان ! اى دور از وطنان ! اى تنها ماندگان ! اى وحشت زدگان ! شما (درمرگ) از براى ما پيش افتاديد ولى ما نيز به دنبال شما مى آئيم و به شما ملحق خواهيم شد؛اما بدانيد كه ديگران بعد از شما در خانه شما،ساكن شدند و همسرانتان با مردان ديگرى ازدواج كردند و اموالتان بين ديگران قسمت شد؛ اين خبرى بود كه ما از آن آگاه بوديم اما شما براى ما چه خبرى داريد؟(آنگاه حضرت رو به اصحاب خود كرد و فرمود:)اگر به آنان اجازه سخن گفتن داده مى شد، هر آينه به شما خبر مى دادند كه بهترين توشه براى سفر آخرت، تقوا است!”٣.

 

در گورستان و هنگام دفن ديدم فرصت مناسبى است چندكلمه اى براي افراد صحبت كنم.ميكروفون را از دست مداح گرفتم و گفتم:دوستان! اين برنامه براي همه ما خواهد بود،دير يا زود در زمانى نامعلوم. بگذاريد شما را مهمان كنم با كلماتى از مولامان اميرمومنان كه فرمودند:” در شگفتم از كسى كه مرگ را فراموش مى كند، در حالی که مردگان را می بیند!”٤؛”بايد همت خود را در راه چيزى صرف كنيد كه پس از مرگ شما را به كار آيد”٥ ؛ “پيش از فرا رسيدن اجل هايتان، كار كنيد، زيرا شما گروگان چيزى هستيد كه پيشاپيش فرستاده ايد و در قبال آنچه كرده ايد، جزا داده مى شويد”٦؛”هر كه زياد ياد مرگ كند، به اندكى از دنيا راضى مى شود”٧؛ ،كسى كه طولانى بودن سفر آخرت را به ياد داشته باشد، خود را آماده (اين سفر طولانى)خواهد ساخت”٨؛”به كارهاى شايسته بپردازيد و از فرا رسيدن مرگ بهراسيد!”٩؛ و به فرزندشان سفارش فرمودند كه :”فرزندم ! مرگ را بسيار به ياد آور و هجوم ناگهانى آن را ياد كن تا هنگامى كه فرا مى رسد، با همه نيرو آماده باشى و كمر بسته منتظرش باشى، نه اين كه ناگهان فرا رسد و بر تو چيره شود”١٠…

 —————

١.نهج البلاغه،حكمت١٢٢.  ٢.همان،خطبه٢٣٠.  ٣.همان،حكمت١٣٠.  ٤. همان،حكمت١٢٦.  ٥.همان،نامه ٣٣. ٦. همان،خطبه١٩٠.  ٧.همان،حكمت٣٤٩.   ٨.همان، حكمت٢٨٠.  ٩.همان،خطبه ١١٤.  ١٠.همان، نامه٣١.

 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *