در متون دينى از سنت های الهی حاکم بر جهان و جامعه ، سخن گفته شده است.منظور از سنت ها، همان عادات و روش ها و قانون مندى هائى است كه بر جامعه حاکم است و از آن به سنت های اجتماعی یاد میشود.اين سنت ها به دو دسته تشريعى و تكوينى تقسيم مى گردد.منظور از سنت هاي تشريعى، سنت اعطاي اختيار به انسان ها، سنت هدايت و راهيابى عمومى موجودات و سنت ارسال رُسُل و پيشوايان الاهى و امثال آن است؛ و منظور از سنت هاي تكوينى، سنت امهال و مهلت دادن به افراد پس از انذارات رسولان براي نشان دادن جوهر آنها و انجام افعال اختيارى شان چه نيك و چه بد و در نهايت كيفر زورگويان و متمردانى است كه به هيچى طريقى دست از اعمال سوء خود بر نمى دارند و مانع رشد جامعه مى باشند كه در اين صورت مورد عذاب استيصال واقع مى شوند مانند آنچه در مورد قوم نوح، قوم هود، قوم صالح، قوم لوط، قوم شعیب، فرعون و فرعونیان ،اصحاب سبت، اصحاب رس، قوم تبع، اصحاب فیل واقع شد و سبب هلاکت آنان اموری از قبیل کفر، شرک، ظلم، بوده است.
از جمله سنتهای تکوینی الهی میتوان به سنت اجتماعی تغییر در نعمتها اشاره کرد. سنت تکوینی خداوند درباره اجتماعات بشری بر اینجاری است که سرنوشت هیچ ملتی تغییر نمیکند، مگر اینکه خودشان براساس میل و اراده و اختیار خود، آن را تغییر دهند(رعد/١١). سنت ديگر خداوند رفاه اجتماعی و برکت در اموال در پرتو ایمان و تقوای الهی و در مقابل، کمبود و قحطی و خشکسالی به سبب بیایمانی و بیتقوایی است: اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم، ولی آنها حق را تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات نمودیم (اعراف/٩٦).اين سنت هاى الاهى نيز دگرگونى و تبديل و تحولى نخواهند يافت و ثابت و پايدار خواهند بود:”آيا آنها چيزى جز سنّت پيشينيان و عذابهاى دردناك آنان را انتظار دارند؟! هرگز براى سنّت خدا تبديل و تحويل و دگرگونى و جابجايي نخواهى يافت”(فاطر/٤٣). نمى شود كه عذاب خدا را از قومى كه مستحق عذاب است، بردارند و به جايش عافيت و نعمت بگذارند؛ يا عذاب را به سوى قومى ديگر برگردانند. اين گونه تبدیل و تحویل در سنت خدا. نفى مى شود و تاكيد مى گرددكه هیچگونه تغييرى در کار نیست.
باید توجه کرد که سنتهای الهی ارتباط تنگاتنگی با اعمال و رفتار آدمی دارد و اعمال انسان نقش تعیینکننده و تغییردهنده در جابهجایی سنتها و تغییر آنها دارد. البته این امر هیچ ربطی به تبدیل و تحویل خود سنت ندارد، بلکه آنچه اتفاق میافتد تغییر سنت با تغییر رفتار آدمی و جوامع است. به طور مثال اگر زمانی سنت برکت بر جامعهای حاکم و جاری بود، در اثر گناه و فسق و فجور افراد آن جامعه، سنت برکت به سنت بیبرکتی و قحطی تغییر میکند. در این حالت، تغییر در نفس سنت نیست بلکه این تغییر و جایگزینی به سبب تغیر رفتارهاست. پس در خود سنتها تبدیل و تحویلی صورت نمیگیرد بلکه در اثر عملکرد انسانها، سنتی تغییر میکند و سنتی دیگر حاکم میشود اما در تبدیل، سنتی برداشته شده و سنتی دیگر در جای آن قرار میگیرد.پس سنتها خود به خود تبدیل و تحویل نمیشود بلکه با تغییر علل و عوامل، این تغییرات ایجاد میرگردد.از همين سنت هاست: بینتیجه بودن مکر ماکران (یوسف/٥٠)، دفاع از مومنان دربرابر تجاوز و ظلم کافران(بقره/٢٤٩-٢٥١ و حج/٣٨-٤٠)، آميختگى توحيد با فطرت و سرشت انسان(روم/٣٠)؛ گزینش پیامبران از میان خود انسانها (رعد/٣٨، نحل/٤٣)؛ افزایش و کاهش و گرفتن و دادن روزی به سبب شکر و کفران نعمت (نحل/١١٢)، که آگاهی نسبت به آنها میتواند روند رفتاری فردی و اجتماعی را تغییر و انسان را در مسیر دیگر قرار دهد و اجتماعات انسانی را متحول سازد.