سرّ طينت

 

 

 

آغاز خلقت انسان در روايات به گونه اى شرح داده شده كه به ظاهر با مبحث عدل ناسازگار به نظر مى رسد: خداوند در آغاز آفرينش انسان ها، دو آب خلق كرد؛ يكي شيرين و گوارا و ديگري شور و تلخ. سپس آب شيرين و گوارا را بر خاكي پاكيزه جاري ساخت و به اين صورت گل يا خميرمايه(طينت) “عليين” پديد آمد كه از آن ، انبيا و ائمه و نيز پيروان ايشان را آفريد و در مقابل، آب شور و تلخ را بر خاكي خبيث جاري كرد و طينت “سجين” پديد آمد كه كافران و دشمنان پيامبران و امامان از اين گل خلق شدند. در اين روايات تصريح شده كه اختلاف طينت مؤمنان و كافران در سعادت و شقاوت آنها مؤثر است. كسي كه از طينت عليين آفريده شده، در نهايت رستگار و بهشتي خواهد شد و كسي كه از طينت سجين خلق شده، در نهايت وارد آتش خواهد شد. ظاهر اين روايات يعنى روايات باب طينت مومن و كافر با آموزه عدل الهي كه بر اساس آن، بهشت و جهنم و ثواب و عقاب ناشي از اختيار خود انسانهاست نه مربوط به عاملى به نام طينت، ناسازگار به نظر مي رسد و اين روايات را در ابهام و پيچيدگى فرو برده است. آيا مى توان توضيحى قابل قبول براي آنها ارائه نمود؟
 

مرحوم كلينى در مجموعه گرانسنگ كافى، كتاب ايمان و كفر، سه باب را به اختلاف طينت مؤمنان و كافران اختصاص داده است. در باب اول با عنوان باب طينت مومن و كافر، هفت حديث روايت آمده كه در آنها تصريح شده  روح و بدن پيامبران از طينت عليين، آفريده شده است؛ روح مؤمنان نيز با اختلاف درجه از همان طينت و بدن شان از طينتي پايين تر از عليين خلق شده، اما روح و بدن كفار از طينت سجين آفريده شده است. در اين احاديث، همچنين از اختلاط و امتزاج ميان دو طينت سخن به ميان آمده و تولد مؤمن از كافر و كافر از مومن، به سبب اين اختلاط معرفي گشته و همچنين سبب گرايش و اشتياق مؤمنان به ائمه و رغبت آنها به نيكي ها،  طينت شان معرفي شده و نيز سبب ميل كافران به پيشوايان كفر و بدي ها، همين اختلاف طينت ها گفته شده است. بر اساس اين روايات، مؤمن از ايمان خويش و ناصبي از دشمني خويش بازنمي گردند و خوش اخلاقي كفار به سبب تماس طينت آنها با طينت مؤمنان در اثر اختلاط و امتزاج دو طينت استهمچنين رفتارهاي ناپسند و تندخويي مؤمنان به تماس طينت مؤمن با طينت كافر، نسبت داده شده است(كلينى،اصول كافى،ج٣،باب طينت مومن و كافر)…

هرچند خداوند دو طينت مختلف خلق نموده، امهر انساني از مخلوط اين دو طينت آفريده شده تا هم اقتضاي كار نيك در او باشد و هم اقتضاي كار بد، اما آنچه نيكوكاري يا بدكرداري انسان را در نهايت تعيين ميكند، اختيار اوست. با اختيار است كه عاقبت برخي از انسانها بهشت عليين است و برخي جهنم سجين، اما منتهي شدن به اين عاقبت ناشي از اختيار خود انسانهاست كه در ابتداي آفرينش در عالم ذر با اختيار،اطاعت را برگزينند يا عصيان را. بعضى خلق دو طينت را به علم پيشين الاهى به عاقبت دو گروه تأويل كرده اند كه چون خدا عاقبت آنها را مى داند،طينت شان را از جنس همان طينت قرار داد.به فرض پذيرش اين توجيه، علم پيشين الاهى (كه در واقع، ظاهر كردن باطن امور و انتقال حقايق از غيب به شهادت است) هرگز موجب سلب قدرت و اختيار از مكلفان نمي شود. در واقع، همانگونه كه علم پيشين الهي به افعال آينده بندگان با اختيار آنها منافاتي ندارد، زيرا علم الهي علمِ به اين است كه از بندگان با اختيار خود چه افعالي سر خواهد زد،إخبار از اين علم پيشين نيز با اختيار بندگان و عدل الهي، منافاتى ندارد.

اما راز مهم بحث طينت ،آزمون است.همان گونه كه انسان ها در اين دنيا با آزمون از يكديگر تمييز داده مى شوند، همه موجودات و حتى اشياء نيز، داراي شعورند و تسبيح خدا مى كنند اگرچه انسان ها درك نكنند(إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ.اسراء/٤٤) و با آزمون، همانند آنچه در همين روايات آمده (كه خداوند آتشي آفريد و امر كرد وارد شوند،عده اي وارد شده و سعيد گشتند و عده اى تخلف نمودند و شقى شدند)،آب ها و طينت ها نيز مورد آزمون قرار گرفتند، برخى شيرين و عليينى و بعضى شور و سجينى شدند.انسان ها نيز پيش از خلقت جسمانى،در عالم ذر،آزمون شدند،عده اي مومن و عده اي كافر گشتند؛ بر اين اساس مومنان از طينت عليينى و كافران از طينت سجينى خلق شدند اما خداوند به خاطر لطفش،دو طينت را مخلوط نمود تا هر دو اقتضاي تغيير داشته باشند؛يعنى كافر،بتواند بر اساس اختلاط طينتش با طينت عليينى، تغيير كرده و مومن شود و مومن نيز بر اساس اختلاط طينتش با طينت سجينى،كافر شود. لذا با دقت در روايات باب حدوث عالم، به روشني ميتوان دريافت كه اختلاف طينت مؤمن و كافر، مسبوق به تكليف و امتحان سابق بوده و هرگز با اختيار، ناسازگار نيست. اين ديدگاه نظر به اينكه آفرينش از طينت عليين و سجين را مبتني بر گزينشي اختياري در مرحله قبل ميكند، مسئله ناسازگاري با عدل الهي را برطرف مي نمايد و لطف ويژه الاهى را نيز براي امكان تغيير صاحبان طينت سجينى را مشخص مى سازد. لذا روايات طينت كاملاً با عدل الهي سازگار استشايد به همين سبب باشد كه محدثان بزرگ شيعه همچون شيخ كليني و شيخ صدوق، بي آنكه نگران بروز شبهه جبر باشند، احاديث مربوط به اختلاف طينت هاي مؤمنان و كافران را در باب مستقلي روايت كرده اند.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *