ابدال و اوتاد

 

 

 

اصطلاحاتى چون قطب، اوتاد، ابدال، نجباء و صلحاء ، در متون صوفيانه بسيار به كار رفته است كه اشاره به مقاماتی دارد که صوفيان در مورد اهل سیر و سلوک بر می‌شمارند.ابن عربی نقش آنان را همانند نقش ستون‌ های خانه مى شمرد که موجب استحکام و حفظ ساختمان است. خداوند نیز به وسیله وجود آنان، عالم را از نابودی و ویرانی محافظت می‌کند(فتوحات٢٦٦/١١)؛در جایی دیگر مى گويد که خداوند به وسیله هر یک از این اوتاد چهارگانه، ايمان، ولايت، نبوت و رسالت و به وسیله مجموع آنها دين حنيف و یکتاپرستی را حفظ می‌کند(همان،٢٦٩-٢٧٠).در بعضى متون عرفانی تعداد اوتاد، چهار، هفت، سی و چهل نفر دانسته شده است، اما بیشتر، آنان را چهار تن پنداشته‌ اند(طبقات الصوفيه/٩٤؛كشف المحجوب/٢٦٩).ابن عربی گاهی الياس، عيسى،ادريس و خضر را از اوتاد معرفی می‌کند که با جسم و بدن مادی خود در دنیا حضور دارند ؛ در جای دیگری شخصی به نام ابن جعدون را که در شهر فاس دیده به عنوان یکی از اوتاد نام می‌برد(فتوحات٢٧٦/١١)و‌گاه از چهار شخص دیگر یاد می‌کند. دو تن از آنها دو مرد فارسی و حبشی و سومی شخصی به نام ربیع بن محمود ماردینی است و شخص چهارم خود اوست(همان٤٠١/٢)؛ شاه نعمت الله ولى هم اوتادى را نام برده است(رساله ها١٥٠/١وج١٣/١٤)…
 

اما درباره جایگاه و مرتبه اوتاد ،ابدال،نقباء و ابرار میان مشايخ صوفيه اختلاف نظر دیده می‌شود. اکثر متون، جایگاه آنان را بالاتر از ابدال و پائین‌ تر از امامان یا نقباء یا افراد معرفی می‌ کنند(کشف المحجوب/۲۶۹؛فتوحات٤٠٠/٢)؛ اما برخی از صوفيان آنان را بالاتر از ابرار و پائین‌ تر از ابدال می‌ دانند(خواجه عبدالله، صدميدان/٢٢). در آثار ابن عربی‌ گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنی قطب و امامان ، از جمله همین اوتاد معرفی شده‌اند(فتوحات٢٧٠/١١)و‌ گاه بعضی اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفتگانه دانسته‌ اند که ۳ تن دیگر قطب و امام هستند(آملى،المقدمات٢٧٦/١). هجویری معتقد است که اوتاد چهارگانه و اخیار و ابدال و نقبا و قطب، برخلاف اولیایی که در مراتب پایین‌ تر قرار دارند، یکدیگر را می‌شناسند و در کارها به اجازه یکدیگر نیازمندند(كشف المحجوب/٢٦٩). با وفات یکی از آنها، فردی از طبقه ابدال یا ابرار جایگزین او می‌ شود…

 

همچنين در مورد اوتاد كه بر قطب خود اطلاق مى كنند، معتقدند كه هر یک از آنان، از روحانیت و معنویت یکی از چهار فرشته اسرافيل و ميكائيل و جبرائيل و عزرائيل کمک و مدد می‌ گیرند. همچنين هر یک دارای علوم ویژه‌ای هستند که به سبب آن علوم به مقام اوتادی رسیده‌ اند؛ نيز باورمندند كه هر یک از اركان كعبه نیز متعلق به یکی از آنان است: ركن شامى از آن کسی است که بر قلب آدم(ع)است؛ ركن عراقى برای کسی که بر قلب ابراهيم(ع) است؛ ركن يمانى برای کسی که بر قلب عيسى(ع) است؛ رکن حجرالاسود نیز از آن کسی است که بر قلب حضرت محمد(ص)است. ابن عربى خود را صاحب رکن حجر الاسود معرفی می‌ کند(فتوحات٤٠١/٢تا ٤٠٤)؛ هر یک از آنها بر اساس اخلاق یکی از پیامبران چون آدم و ابراهیم و عیسی(ع) و محمد(ص) هستند(همان).البته خوارزمی از اوتاد هفتگانه سخن می‌ گوید که همگی بر اساس اخلاق موسی(ع) هستند(قاضی سعید، شرح اربعین/۱۲۱).

 

اما در روایات‌ شیعه‌، چنين مقامى فقط قابل انطباق با پيامبر و ائمه دوازده‌ گانه‌ عليهم السلام است كه خداوند به‌ سبب‌ آنان‌ ساکنان‌ زمین‌ را از هلاکت‌ حفظ می‌ کند و وقتی‌ که‌ امامان‌ دوازد ه‌گانه‌ زمین‌ را ترک‌ گویند، زمین‌ اهل‌ خود را فرو خواهد برد. خداوند این‌ گروه‌ را حجت‌ بر بندگان‌ خود قرار داده‌ است‌ و به‌ امر حجت خداست كه زمين برپا ایستده‌ و آفرینش‌ آنان‌ قبل‌ از خلق‌ موجودات‌ عالم‌ و به‌ صورت‌ انواری‌ بوده‌ است‌ که‌ در طرف‌ راست‌ عرش‌ خداوند قرار داشته‌ اند(كافى٥٣٤/١؛اثبا الهداة٤٦٠/١؛غيبت شيخ طوسى١٣٩/١؛بحارالانوار٥٧/٢ و١٥٥/١٠).اطلاق اين مقامات بر اساس باورهاي قرآنى و روائى ،به اقطاب و شيوخ غير معصوم،كاملاً غير وجيه و باطل است كه قران فرمايد(ولا ينال عهدى الظالمين).ملا محمد طاهر قمى ادعاي ابدال و اوتاد بودن مرشدان را دامي براي صيد عوام دانسته (تحفة الاخيار/٩١) ودر سفينة البحار/٦٤ و احتجاج و بحار الانوار ازقرار داده‌اند كه مثلاً ما خود ابدال و اوتاديم يا آنكه با ابدال و اوتاد رابطه داريممرحوم عالم رباني ملامحمّد طاهر قمي در تحفةالاخيار، صفحه 91كاملاً رد نموده اين نشر بي‌مدرك را و در كتاب سفينةالبحار، صفحه 64 و احتجاج طبرسي و بحارالانوار از حضرت امام رضا(ع)سؤال كردند كه مردم گمان مي‌كنند در زمين ابدالي مي‌باشند، چه مي‌فرمائيد؟ حضرت فرمودابدال دوازده امام هستند كه بَدَل از انبياء مي‌باشند…

 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *