امام من

 

 

 

من وجود رهبرى الاهى را پس از نبوت با اعتقاد به امامت، ادامه دار باور دارم. من به امامان معصوم براي تبليغ و تبيين دين و قرآن ، به تعيين خدا و پيامبر در غديرخم اعتقاد دارم و معتقدم زمين هيچگاه از حجت الاهى خالى نمى ماند، خواه آشكار و خواه نهان. درست است كه به وجود پيامبر اكرم(ص)،خداوند رسالت و نبوت را پايان بخشيد؛ اما مامور شد كه جانشينان خود را به عنوان امامان كه مروجان و مبلغان و معلمان دين و تبيين كنندگان آئين او و پيشوايان مردم پس از او هستند،را معرفى كند كه اين ماموريت را هنگام بازگشت از حج در ميان انبوه مردم در غديرخم انجام داد و بدين وسيله آخرين حلقه رسالتش تكميل شد و خداوند آيه إكمال را به او وحى نمود كه “اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتى…(مائده/٣)”.و چنين شد كه آئين جاودانى اسلام كه با رسالت خاتم النبيين(ص) آغاز شده بود ،با تعيين امامت و پيشوايان دوازده گانه از عترت او تا هنگام رستخيز،راهنماى تكامل بشريت به سوى قله هاى ايمان و عبوديت شد…

ريشه بحث امام و امامت در قرآن است، آنجا كه فرمود:”من تو را امام و پيشواى مردمان قرار دادم”(إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً)١؛ و “آنان را پیشوایانی قرار دادیم كه به فرمان ما، هدایت می‌كردند”(وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا)٢.واژه “امام”، هفت بار و جمع آن “ائمه” پنج بار در قرآن  آمده است.غير از پيشوايان الاهى و صالح(پنج بار) ، امام در اين معانى هم به كار رفته است: دو نوبت در معنى كتاب تورات(وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً/پیش از وی كتاب موسی راهبر و مایه رحمت بوده)٣؛ لوح محفوظ، نامه و كارنامه(كُلَّ شَیْ‌ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ/هر چيزى را در لوح محفوظ و كارنامه اى روشن برشمرديم)٤؛راه و جاده(وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ/و آن دو (شهر، اكنون) بر سر راهی آشكار است)٥.اما در اكثر موارد امام به معناي پيشوا، به كار رفته است مانند دو موردى كه در ابتدا ذكر شد و نيز اين آيه كه مى فرمايد:”روزی كه هر گروهی را با پیشواي خويش فرا می‌خوانیم(يومَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ)٦. همچنين بايد اضافه نمود كه امام، دو نوبت بر پيشوايان كفر هم اطلاق شده است:”با پيشوايان كفر، جنگ و نبرد كنيد(فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْكُفْرِ)٧…

در مورد ويژگى هاى امام كه در قرآن ذكر شده،بايد گفت: اولاً “امام” در معناى پيشواي صالح و الاهى، متصل به پروردگار است و اين خداست كه او را تعيين مى نمايد، چنانكه در آيات “إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً” و نيز “وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا”، ديده شد.ديگر آنكه امام بايد معصوم باشد و اهل گناه و ستم نباشد،چنانكه وقتى حضرت ابراهيم از خداوند تقاضا نمود كه ذريّه او را هم ،مقام امامت ببخشد،خداوند در پاسخ او فرمود:”اين عهد من(و اين مقام امامت مشمول ستمگران،نخواهد شد و ظالمان به امامت نخواهند رسيد”(لا ینال عهدی الظالمین)٨. ديگر ويژگى امام، صبر و بردبارى بر انواع امتحانات و آزمایش‌ ها و سختى هاست:”و از ميان آنان پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى كردند ،هنگامى كه صبر، پيشه نمودند”(وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا …)٩.ويژگى ديگر امام،مقام يقين است: ” آن(امامان) به آيات ما يقين داشتند”( كانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ)١٠؛ و نيز در مورد ويژگى ابراهيم كه به مقام امامت رسيد،فرمود:”ملكوت آسمانها را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين كنندگان باشد(وَ كَذلِكَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)١١…

چنانكه ديده شد،امام در معناي قرآنى،پيشواي برگزيده الاهى است كه داراى ويژگى هاى خاص بوده و نيز داراى ماموريت ويژه اى است كه آن هدايت انسانهاست كه فرمود:آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به أمر ما هدايت مى نمودند(وَ جَعَلْنامنهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا)١٢. بر اساس اين آيه، امام بايد “أمر الاهى”(أمرنا) را دريافت كرده و به آن كاملاً آگاه باشد كه بتواند مردم را به سوي آن  نمايد تا اگر مردم پرسشى نمودند بتواند پاسخ دهد.اين “أمر الاهى” بسيار سترگ و عظيم است و هركسي نمى تواند و ظرفيت آن را ندارد كه بر اين أمر آگاه باشد زيرا در مورد “أمر”،خداوند فرموده است:” همانا امر او چنان است كه هرگاه به چيزى اراده فرمايد،همين بس كه بگويد:باش! پس بى درنگ موجود مى شود؛پس منزه است خدائى كه ملكوت هر چيزى در اختيار اوست و به سوى او بازگردانده مى شويد(إنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ ـ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)١٣…

ديگر آنكه امام از طريق خاصى اوامر الاهى را دريافت مى كند تا بتواند آنها را به مردم برساند؛البته اين مقام،مقام نبوت نيست اما او واسطه فیض خداوندى است كه اين فيض از طريق او به مردم خواهد رسيد:”آنان را پیشوایانی قرار دادیم كه به فرمان ما هدایت می‌كردند و به ایشان انجام دادن كارهای نیك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحی كردیم و آنان پرستنده ما بودند”(وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إِیتاءَ الزَّكاهِ وَ كانُوا لَنا عابِدِینَ)١٤.اين مقام،مقامى بس والا و سترگ است و به هركسي داده نشده بلكه تنها به بعضى انبياء همچون حضرت ابراهيم كه از آزمون هاي سختى چون ذبح اسماعيل،سربلند بيرون آمده بود،إعطا گرديد و خطاب به او آمد:همانا من تو را براى مردم ،امام قرار دادم”(إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً).چنين برگزيدگانى كه داراي مقام يقين و صبر و علم الاهى و عبوديت اند،شايسته پيشوايي مردم خواهند بود نه ظالمان و سياه كرداران… من با اعتقاد به امامت، اعتقاد به تداوم حجت در زمين را پذيرفته و پذيرش رهبرى امامان معصوم را افتخار خود مى شمارم…
——————-

١.بقره/۱۲۴.    ٢.انبیاء/ ۷۳؛ فرقان/۷۴؛ قصص/۵؛ سجده/۲۴.    ٣.احقاف/۱۲؛هود/١٧.   ۴.يس/١٢. ٥.حجر/٧٩.  ٦.إسراء/٧١.   ٧.توبه/١٢؛ قصص/٤١ .  ٨.بقره/١٢٤.  ٩و١٠.سجده/٢٤.  ١١.انعام/٧٥.   ١٢.سجده/٢٤.  ١٣.يس/٨٢-٨٣.  ١٤.انبياء/٧٣.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *