احكام ارث

 
 
 
 
 
موضوع ارث و سهم هريك از وارثان از اموال باقيمانده از متوفى،از موضوعات بحث شده در كتاب اقدس است.جناب بهاء الله در تقسيم ماترك متوفي بين وراث  به روش ميرزا على محمد باب عمل كرده و وراث  را به هفت طبقه تقسيم كرده و با روش ابجدي، براي هر طبقه سهمي تعيين نموده است. او كل ارث را به ٢٥٢٠ سهم تقسيم نموده و سهم افراد مخلف را اين گونه قرار داده است:
فرزندان: ٥٤٠ سهم؛ همسران: ٤٨٠ سهم؛ پدران: ٤٢٠ سهم؛ مادران: ٣٦٠سهم؛ برادران: ٣٠٠؛ خواهران:  ٢٤٠ ؛معلمان: ١٨٠ (جمعاً ٢٥٢٠ سهم).
متن اقدس كه سهام را بر اساس حروف ابجد محاسبه كرده ،بدين قرار است: “قد قسمنا المواريث علي عددالزاء منها قدر لذرياتكم من كتاب الطاء علي عددالمقت و للازواج من كتاب الحاء علي عدد التاء و الفاء و للآباء من كتاب الزاءعلي عدد التاء و الكاف؛ و للامهات من كتاب الواو علي عدد الرفيع؛و للاخوان من كتاب الهاء عددالشين؛ و للاخوات من كتاب الدال عددالراء و الميم؛ وللمعلمين من كتاب الجيم عددالقاف و الفاء؛كذلك حكم مبشري الذي يذكرني في الليالي والاسحار.
 
ترجمه آن چنين است: مواريث را به عدد زاء( ٧) تقسيم كرديم. براي فرزندانتان از كتاب طاء(٩) به عدد مقت (درعدد ٦٠)كه  مي شود ٥٤٠ و براي همسران از كتاب حاء(٨) بر عدد تاء و فاء كه مي شود٤٨٠ ؛ و براي پدران از كتاب زاء(٧) بر عدد تاء و كاف كه مي شود٤٢٠ ؛ و براي مادران از كتاب واو(٦) به عدد رفيع كه مى شود٣٦٠؛ و براي برادران از كتاب هاء(٥) به عدد شين،كه مى شود٣٠٠؛ و براي خواهران از كتاب دال(٤)به عدد راء و ميم كه مى شود٢٤٠؛ و براي معلمان از كتاب جيم به عدد قاف و فاء كه مى شود١٨٠.اين چنين است حكم بشارت دهنده به مت كه مرا در شب ها و سحرها ياد مى كند!
 
چنانكه در سهم افراد به طريق ياد شده ملاحظه مى شود، سهم برادر بزرگتر از برادران ديگر و خواهران بيشتر است؛ سهم برادران متوفي از خواهران بيشتر است؛ سهم پدر متوفي از سهم مادر بيشتر است؛ سهم همسر از سهم ذريه كمتر است؛ سهم معلم متوفي اگر بهائي نباشد مذكور نيست. بيت العدل نيز از وراث خواهد بود زمانى كه متوفي،فرزند يا همسر يا ساير وراث را نداشته باشد كه سهام هريك به بيت العدل داده مى شود(من مات و لم يکن له ذرّية ترجع حقوقهم الی بيت العدل). 
 
در اين هنگام كه جناب بهاء الله مشغول نوشتن احكام ارث به طريق بالا بوده ناگهان صداي گريه و زاري و ضجه فرزندان را در صلب پدران و مادران مي شنود كه از سهم كم خود ناراضي هستند و از او تقاضاي سهم بيشترى مى كنند. دل بهاء الله با شنيدن اين ضجه ها به رحم مي آيد و تصميم مي گيرد كه سهم آنها را زيادتر كند تا به گريه و زاري خاتمه دهند؛ عبارت اقدس چنين است(انّا لمّا سمعنا ضجيج الذّريّات فی الاصلا ب زدنا ضعف ما لهم و نقصنا عن الاخری)؛لذا تصميم مى گيرد كه سهم فرزندان را دو برابر كند و ٥٤٠سهم را به ١٠٨٠ سهم افزايش دهد. بعد از اين تغيير،چون سهام بقيه وراث به هم مى ريزد ،برآن مى شود كه عدد اضافه شده به سهم فرزندان را روي بقيه وراث سرشكن كند ؛ لذا از سهم هر كدام از هفت طبقه ياد شده يكي نود سهم كم مى نمايد تا جمع كل از عدد ٢٥٢٠سهم ،تغيير ننمايد. بنابراين سهم وراث به شكل زير تغيير مى يابد:فرزندان:١٠٨٠؛ همسران:٣٩٠؛ پدران:٣٣٠؛ مادران:٢٧٠؛ برادران: ٢١٠؛ خواهران:١٥٠؛ معلمان: ٩٠. در نبود فرزندان و هريك از طبقات، سهام بايد به بيت العدل داده شود.ضمن آنكه خانه مسكوني و البسه مخصوصه متوفي هم مال پسر بزرگ است و پسران بعدي و خواهران سهمي در خانه مسكوني و البسه مخصوصه ندارند(و جعلنا الدّار المسکونة و الالبسة المخصوصة للذّرية من الذّکران دون الاناث و الورّاث).ابهاماتى هم در اين حكم ارث هست مثلاً معلمى كه ارث مى برد معلم كدام مقطع تحصيلي اوست؛چرا جناب بهاء الله ،ناله فرزندان در اصلاب را زودتر نشنيدند تا مجبور به تغيير نشوند؛تفاوت و تبعيض در سهام بين زن و مرد و خواهر و برادر و نيز تفاوت برادر بزرگ با ساير برادران و خواهران،چه حكمتى دارد و چگونه با تعاليم تساوى حقوق رجال و نساء قابل جمع است؟بيت العدل چه مكانيزم هايي را به كار مى گيرد تا سهم ارثش از ماترك هر متوفاى بهائى بيشتر شود و…؟
 
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *