سرّ ظهور

 

 

 

اينكه ظهور امام زمان(ع)چه زمانى خواهد بود، پرسشى است كه ذهن هر منتظرى را به خود مشغول مى دارد.از ديرباز حتى قبل از تولد آن حضرت،اين پرسش را با امامان قبل از او و حتى با پيامبر(ص)مطرح مى كرده اند. پاسخ پيامبر اين بوده كه وقت ظهور او مثل وقت واقع شدن قيامت است كه ناگهانى خواهد بود؛ يعنى همانطور كه  بر اساس قرآن، قيامت،دفعتاً و ناگهانى واقع مى شود، ظهور امام زمان(ع) هم ناگهانى و دفعتاً و بغتةً١ خواهد بود و پيش شرطي نخواهد داشت؛ اگر هم نشانه و علائمى گفته شده ،با توجه به قيد ناگهانى(دفعتاً و بغتةً )،تمامى آنها قابل تغيير(يعنى بداپذير)مى باشند و دست خداوند بر بدا نمودن(به معنى تغيير دادن آنها)باز است. به همين دليل است كه امام جواد(ع) فرمود:”خداوند امر ظهور او را يك شبه اصلاح مى نمايد” يعنى ممكن است ناگهانى و بدون واقع شدن هيچ نشانه و علامتى، به او اذن قيام دهد و و ظهور آن حضرت رقم بخورد… 
 
لازم به توضيح است كه امور آينده دو نوع است.نوع اول آن است كه خداوند براي آن تقدير خاصي (زمان وقوع، شرايط خاص) معين نموده كه در آن زمان و شرايط آن امر واقع مى شود و نوع دوم آن است كه خداوند تقديرى براي آن ننموده و كاملاً در اختيار اوست كه هر زمان اراده نمود ،همان موقع تقديرى معينى بنمايد و واقع گرداند. در مورد ظهور امام عصر(ع)بايد گفت كه بر اساس روايات، اين ظهور از نوع دوم است؛يعنى خدا وقت خاصى براي ظهور تقدير نکرده لذا هر وقت بخواهد آن را تقدير نموده و واقع مى گرداند؛نه اينكه زمان ظهور را از قبل تقدير نموده اما در آن بدا مى نمايد. نه،اصلاً وقت ظهور را مثل وقت قيامت،تقدير ننموده لذا دست او باز است كه هر زمان خواست، آن را واقع گرداند. علائم ظهور هم كه در بعضى روايات آمده،هيچ کدام ميزان نيستند. اين علائم سبب امتحان عباد هستند و گرنه چنانكه در روايت داريم که: “يصلح الله امره في ليلة”٢ يعنى امر ظهور او را در يك شب اصلاح مى نمايد و يا: “‘مثله کمثل الساعه لا تاءتيکم الا بغته”٣يعنى امر ظهور او همچون قيامت است و نمى آيد براي شما مگر ناگهانى. بنابر اين امر ظهور،در اختيار خود خداست و تقدير سابقى ندارد كه اگر مى داشت هم با توجه به قاعده بدا،خداوند مى تواند آن تقدير را تغيير دهد و تقدير جديدى را جايگزين نمايد…
 
بزرگانى از علما كه با خود امام عصر ارواحنا فداه،سَر و سِرّى داشتند بر اساس مطالبى که مأخوذ از خود حجت الله است، گفته اند كه جوهر ذات ظهور ، بدائي است. علائمي هم که براي ظهور نقل شده ، حتي مقدرات و مقتضيات حتميهاش ، همه بدائي است؛ لذا به هيچ يک از اين علائم اعتمادي نيست. خودشان هم فرمودهاند که اينها بدائي است و ممکن است علائم اصلاً واقع نشود و ظهور انجام شود؛ بنابر اين امر فرج  و ظهور، از امور موقوفهء بلا تقدير است.اين راز را  امام هشتم امام رضا(ع) هم براي يار اديب و دانشمندش شاعر گرانمايه دعبل خزاعى پرده گشائي نمود؛ در آن هنگام كه دعبل با قصيده زيبا و عالمانه و جاودانه اش در مدح آل الله كه به قصيده تائيه معروف شد، خدمت امام رضا(ع)رسيد و آن قصيده يكصد و بيست بيتى را خواند. خود او گويد چون به اين دو بيت كه در شأن امام قائم(ع)است، رسيدم :خروج إمام لا محالة خارج / یقوم علی اسم اللَّه والبرکات /یمیز فینا کلّ حقّ وباطل / ویجزی علی النّعماء والنقمات/( يعنى خروج امامی که بدون تردید خروج مى كند و با نام مبارک خدا و برکات الهی قیام می نمايد؛هر حقّ و باطلی را در میان ما جدا می کند، و مردمان را به پاداش عملشان (یا) نعمت می دهد و (یا) کیفر می کند)، حضرت امام رضا(ع)به شدّت گریست…
 
سپس سر مبارک را بلند کرد و فرمود:ای خزاعی؛ این دو بیت را روح القدس بر زبان تو جاری ساخت، آیا می دانی آن امام قیام کننده کیست؟ و چه زمانی قیام خواهد کرد؟عرض کردم: نه مولای من؛ تنها شنیده ام که امامی از شما خروج می کند و او زمین را از هر گونه فساد و آلودگی پاک می کند و پر از عدل و داد می گرداند همان گونه که پر از ستم شده باشد. فرمود:ای دعبل؛ پیشوای بعد از من فرزندم محمّد است، بعد از او فرزندش علی، و پس از علی فرزندش حسن، و پس از حسن فرزندش حجّت خدا آن قیام کننده است؛ او که در دوران غیبتش باید انتظارش را کشید و در دوران ظهورش باید اطاعتش کرد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن را طولانی گرداند تا آن حضرت خروج کند و جهان را پر از عدل و داد نماید؛ همان طور که پر از ستم شده باشد. و امّا چه زمانی خواهد بود؟ خبر دادن از وقت است، و پدرم از پدرش، از پدرانش، از حضرت علی (ع) خبر داده اند که فرمود: شخصی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم سؤال کرد که آن امام قیام کننده از فرزندان شما، چه زمانی خروج خواهد کرد؟رسول خدا(ص)فرمود: مَثل خروج او مَثَل قیامت است، کسی جز او از وقت آن خبر ندارد و برایش روشن و آشکار نیست، او جز ناگهانی نمی آید و خروج نمی کند٤…

————–

١.كمال الدين،باب٣٥،ح٦؛ احتجاج٣٢٤/٢.     ٢.كورانى، معجم احاديث المهدى١٨١/٤.    ٣.كمال الدين٣٧٢/٢.    ٤.بحار الأنوار١٥٤/٥١ و ٢٣٧/٤٩؛ عیون اخبار الرضا(ع)٢٦٩/٢.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *