تسبيح گويان

 
 
 
 
 
داشت نگاه مى كرد به مستندى كه از تلويزيون پخش مى شد كه نشان مى داد حيوانات داراى شعور مرموزى هستند كه مى توانند چيزهائى را ببينند و بشنوند و مطالبى را درك كنند كه ما قادر به ديدن و شنيدن و درك آنها نيستيم.چشم بعضى از حيوانات در شب قادر به ديدن است و همچنين آنها جلوتر از وقوع زلزله يا بعضى از حوادث طبيعى ،متوجه مى شوند و عكس العمل نشان مى دهند در حاليكه ما نمى توانيم.پدر گفت :سبحان الله…شيرين گفت:چطور؟ پدر گفت: بالاتر از اينهاست.علاوه بر حيوانات، جمادات هم نوعى درك و شعور دارند كه ما فاقد آن هستيم.خداوند مى فرمايد:همه چيز تسبيح گوى خداست اما شما تسبيح آنها را درك نمى كنيد:” وَ إن من شی ء الّا یسبح بحمد ربه و لکن لاتفقهون تسبیحهم (چیزی وجود ندارد مگر اینکه تسبيح پروردگار می گوید ولی شما تسبیح گویی آنها را نمی فهمید)…
 
شيرين گفت پدر ، علاوه بر حيوانات، همه جمادات هم تسبيح خدا مى كنند؟ پدر گفت: بله ،همه آنها به زبان خودشان كه براى ما مفهوم نيست ،تسبيح گوى خدايند.در آيه اى كه ذكر شد، تسبيح گويان را با لفظ شيئ يعنى هر چيز، نام برده بنابراين شامل همه چيز مى شود.در قرآن نمونه هائى از تسبيح آنها ذكر شده است:مثلاً تسبيح رعد و تندر:رعد به عنوان سپاس ،او را تسبیح می گويد(یسبح الرعد بحمده).تسبيح كوه ها: ما کوهها را برای او (داود) تسخیر کردیم آنها هر شبانگاه و بامداد تسبیح می گویند(انا سخرنا الجبال معه یسبحن بالعشی و الاشراق).تسبيح پرندگان:هر آینه داود را از جانب خود برتری دادیم، ای کوهها و ای مرغان با او (در تسبیح خدا) همنوا شوید (و لقد آتینا داود منا فضلا یا جبال اوّبی معه و الطیر).تسبيح سنگ ها: همانا بعضی از سنگها از خوف خداوند فرو می ریزند (و ان منها لما یهبط من خشیة الله).شعور آسمانها و زمين و كوه ها:نزدیک است از این سخن آسمانها شکافته شوند و زمین نیز شکافته شود و کوهها فرو ریزند( تکاد السموات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخرّ الجبال هدّا)…
 
شيرين گفت: چقدر جالب! اگر انسانها فكر كنند همه آنچه در اطرافشان است داراى نوعى درك و شعور هستند و با آن در مقابل پروردگارشان خضوع و خشوع و اطاعت و تسبيح دارند،به عنوان يك موجود فهيم و داراى عقل در برابر آنها احساس حقارت مى كند اگر تسبيح گوى خدا نباشد! پدر گفت:آرى، در تاريخ داريم كه در مسجدالنبى،ستون چوبى كه پيامبر بر آن تكيه مى زد و سخن مى گفت،وقتى پيامبر او را ترك نمود،حنين و ناله او از اين فراق بلند شد و ستون حنّانه نام گرفت.سعدى هم گفته است:آفرينش همه تنبيه خداوند دل است/ دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار/ کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند/ نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار/ خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند/آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار…تسبيح گوى او نه بنى آدم اند و بس/ هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد…
 
شيرين با خود فكر كرد،يك فيلم مستند و علمى از حيات وحش،شعور حيوانات و امثال آن مى تواند در انبوهى بيننده ايجاد شناخت كند و معرفت افزاى انسانها به شگفتى هاى خلقت خداوندى شود اما متاسفانه رسانه ها پر شده اند از برنامه هاى بى محتوا يا كم محتوا و اغلب غفلت افزا ،اگر نگوئيم انحرافى و بدآموز.رسانه هاى جهان،رسالت شان را كه آگاهى بخشى است،فراموش كرده اند يا به دست دشمنان  بشريت افتاده اند و مى خواهند مانع هدايت انسانها شوند.كاش خداباوران خود همت كنند و رسانه هاى مستقلى ايجاد كنند كه نقش الاهى براى خود ترسيم نمايند و مطالبى را نشر دهند كه دل هاى غافل را هشيار و معرفت جويان را سيراب نمايند…
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *